وای در مورد پریودی واقع درست میگین،
من هر ماه ۱۰ روز مونده به پریودم حالت افسردگی و غم شدید بهم دست میده،حتی از خواهرم که خییییلی برام عزیزه و خیلی هم به من لطف داره و مهربونه ماه پیش سره یه مساله تقریبا عادی و کوچیک دلم جوری شکسته بود که یه روزه تمام کامل گریه کردم،اصصصلا دست خودم نبود به قدری دلم شکسته بود،که حتی هق هق گریه میکردم و دلم‌پر میشد از غم،
هر ماه ۱۰ روز به پریودیم تصمیم جدی میگیرم وقتی بچه ام ۲۰ سالش شد از شوهرم جدا بشم.
خیلی دوران حساس و مهمیه،من چند روز این حالتها رو شدیدا دارم،که قبلا خودمم در این حد نمیدونستم این حالت هام بیشترش به خاطر تغییرات هورمون تو اون دورانه.
دقیقا تو اون روزها میرم و غمگین ترین آهنگ هارو دانلود میکنم و گوش میدم و گریه میکنم.
اختلال قبل از قاعدگی یا pmsاما شدید ترش pmddهست ک‌بهش ملال قبل از قاعدگی میگن
البته این حال بد شدنا واسه چند روز مونده ب پریود
من که چند روز بعد از پاک شدن حالم خیلی بده میشه تا پریود بعد
یعنی فقط ۴,۵روز حالم خوبه
ب نظرم باید بریم دکتر زنان دارو بده
دو سه بار هم در حد مرگ گریه کردم و دوست داشتم خودکشی کنم
سلام عزیزای دلم ❤️ شب قشنگتون بخیر و نیکی
خب یه گزارش کوچولو بدم ...دیر وقت برم بخوابم ❤️
دیروز که مهمون داشتم واسه شام ❤️
و ظهرش دعوت بودم به جشن دندونی
اولین چیزی که تو فکر کادو بودم که چی بدم برای کادو
گفتم پول بهتر ... اما چقدررر ؟
یه بر آوردی کردم با خودم که آخرین خیر و شر ما با این عزیز کی بود و چقدر برامون آوردن ؟
سال ۹۸ رفتند سر خونه زندگی اشون که اون زمون ۱۵۰تومن گذاشته بودم تو پاکت ❤️
بعد من خونه ی نوع اومدم ....اونا نیومدند ❤️
سال پیش زایمان کرد ۲۰۰بردم
بعد چند ماه پیش شام دعوتشون کردم
اومدند خونه امون ۳۰۰آوردن برامون ...دستشون درد نکنه
منم چون اولین بار بود که بچه اشون میومد خونه ام پاگشا ۲۰۰دادم 😍
ما قبلش هم نامزدی و پاگشا دادم اینا به کنار
ولی برای دندونی که دعوت بودم ...نمیدونستم چقدر بدم
که هم ارزش خودم حفظ بشه ☘️...هم زحمات همسرم نادیده گرفته نشه ❤️
زنگ زدم با خواهرم یه صلاح مشورتی کردم
خواهرم گفت من ۱۵۰میدیم ...با من هیچ خیر و شری نکردند
منم گفتم ۲۰۰میذارم پاکت ....
و بلند شدم به تدارکات شام برسم 🤗
نیم کیلو سبزی خوردن کیلویی ۵۰
دو مدل میوه گرفتم ...تو خونه سیب قرمز و زرد داشتم
برامون آورده بودند چند روز پیش ❤️دستشون درد نکنه
گفتم خرج اضافه نباشه ..به همون دو مدل اکتفا کردم
خیار کیلویی ۵۵ به تعداد نفرات (۹)نفر
خرمالو (۹)عدد به تعداد نفرات کیلویی ۵۰
تخمه نیم کیلو....کیلویی ۱۸۰
بچه ها سعی کنید وسیله هایی که میگیرین از جای مناسب بگیرین
معمولا از هفته بازار ها ...بازار و تبق فروشی ها که مناسب باشه 💕
همین تخمه که بازار ماه قبل کیلویی نود هزار تومن بهترین تخمه رو گرفتم ☘️
ببینید دقیق نصف نصف ...آدم به جای یک کیلوی اینجا
دو کیلو از بازار میگیره ...چند ماهی میخوره
تازه برکت هم داره ☘️
یا همون نود هزار تومن اضافه رو می ده از میلی به چند سوت طلا
میشه پس اندازش ...میشه حمایتگرش
پشتش گرم میشه 🌸اعتماد به نفسش می‌ره بالا 😍
خلاصه که چون وقت تنگ بود از همون نزدیک گرفتم ولی با حساب کتاب ☘️
یه دونه نوشابه و یه دونه دوغ
جمع کل خرید من ۴۷۰
اومدم خونه ...فریزر رو باز که کردم دیدم مرغ فقط یه بسته داریم ...
غذای اصلی رو کردم قرمه سبزی
کیسه ی پلاستیک رو که باز کردم دیدم اندازه ی سه و نیم لیوان پر لوبیا چیتی داریم
همه اش رو خیس کردم که خیس بخوره
سه بسته گوشت در آوردم گذاشتم آروم آروم بپزه
برنج هم به تعداد نفر خیس کردم ...یه دونه اضافی خیس کردم
سوپ رو خواستم بار بذارم ....دیدم عصاره ی مرغ نداریم تو فریزر 🙁
اول با خودم گفتم برم همون یه دونه مرغ بگیرم
بیارم هم از عصاره اش سوپ درست کنم هم خورشت مرغ بذارم ...
گفتم کم کم دویست و پنجاه مرغ میخواد بشه ...نهه بیخیال
بعد یه لحظه گفتم بذار برم سبزی و دوغ بگیرم آش دوغ بذارم ...خورشت هم قرمه سبزی باشه ☘️
بعد باز حساب کتاب کردم دیدم ...حداقل صد تومن باید به این قسمت هزینه کنم ☘️
گفتم همون سوپ رو میذارم ...باز زیر رو رو کردم فریزر رو
دیدم تو فریزر عصاره ی قلم داریم
ادامه دارد....ستاره جان تو به من لطف داری عزیزم
چشم ... حتما
گفتم همون از اون میرزم ...از دهن که نمی‌خواد فرار کنه ؟🤗
معصومه ی درونم گفت
گرونی بشین ....ناشکری نکن ...اونم مفت نیومده تو خونه ات ...به وقتش هزینه برداشته ..دوباره هزینه نکن ☘️
عصاره ی قلم که بسیار مقوی هست ..به خصوص برای استخوان بندی بچه ها تاثیر مثبت داره
در قد و پوست و مو هم نقش به سزایی داره ☘️این دکتر دخترم گفته بود
من اکثرا تو خونه دارم
و همیشه برای تمامی آش ها میریزم ....و همچنین برای یتیم چه و عدسی و غیره میریزم
ولی این دفعه آوردم تو سوپ هم ریختم ...گفتم وسواس نباش معصومه ❤️مردم تو نون شبشون موندن
اونوقت تو میگی نکنه بد بشه
خلاصه ریختم تو سود لتفاقا خیلی هم خوشمزه کرده بود 😋
و هزینه ام موند تو جیبم 😍
لوبیا رو هم من اکثرا خیس میکنم میذارم تو فریزر
دیدم خیس خورده ..پلاستیک آوردم که جدا کنم
بذارم نصفش رو فریزر ..نمونه بو بگیره ☘️
بعد گفتم معصومه خلاقیت به خرج بده
بذار همه اش بپزه ...بعد همه ی گوشت رو بریز ...یه حل پخته بشه
از اون بردار آماده شده اش رو بذار فریزر...تو که این همه زحمت میخوای بکشی ☘️
یه بسته سبزی اشو اضافه تر بریز ..چند تا لیمو عمانی اضافه بزن و بذار بپزه بذار فریزر. برای وقت های بدون خرج جون میده 😍
...گذاشتم رو شعله پخش کن
زیرش رو کم کردم بپزه تا شب
رفتم آماده شدم برم جشن دندونی 😍
ساعت ام رو کوک کردم که ساعت پنج باید از اونجا بلند شم
رفتم کادومو دادم ...دندونی ام رو خوردم 😋
و آلارم گوشی که زنگ خورد ...اجازه گرفتم و گفتم واسه شام مهمون دارم ...نمیتونم بیشتر از این بشینم ...من از حضور گرمتون مرخص میشم ❤️
هم به مهمونی رسیدم و از خیر و شر نموندم که اگه تنبلی میکردم میگفتم اح کی میخواد بره
الکی بهمونه میاوردم که شام مهمون دارم نمیتونم برسم بیام چه فکر ها که نمی‌کردند ..میگفتن حتما به خاطر کادو نرفتم
گفتم هر طور شده برنامه ریزی میکنم و میرم 🌝 بالاخره ارزش قایل شدن دعوتم کردن ❤️
ساعت پنج برگشتم ...سوپ آماده بود ..خورشت قشنگ جا افتاده بود
یه برنج بود که آبش رو گذاشتم ...دخترم دانشگاه بود ❤️
زعفران رو از قوری مخصوص در آوردم از فریزر
یک دقیقه گذاشتم بالای سماور..قشنگ باز شد .😃
برنج هم آبکشی کردم ..این میان .سبزی هارو زود با دختر کوچیک
پاک کردیم ...قشنگ خیس دادم تو ظرف مخصوص..سه قاشق نمک ریختم ....سه بار در فاصله ی پنج شش دقیقه ای در آوردم ...تر و تمیز ...آبش که رفت
گذاشتم تو سبد های خوشگل موشگل
این از دیروز 😉
امروز هم راهی بازار مصلی شدیم برای تهیه ی کتاب های دختر بزرگم که بودجه امون یه ملیون بود
ولی در کمال ناباوری دیدیم دو ملیون هزینه اشون میشه
از اونجایی که من باکس خرج های پیش آمده دارم ...از اون یه ملیون برداشتیم که یا سربلندی تونستیم بگیریم کتاب ها رو ...پیش بچه ام سربلند بودم ❤️گفت مامان گرون شد
گفتم تو به پولش فکر نکن ..تو فقط خوشحال امون کن و حدی بخون ❤️
کتاب ها رو گرفتیم ...از چند جا
موقع رفتن هم میخواستم با اسنپ برم ...گفتم ما که نمی‌شناسیم
دقیق کجاست ...با اسنپ برم که راحت باشم
بعد تا آماده بشم نظرم کاملا عوض شد
گفتم می‌زنیم با برنامه ی بلد میریم ...خرج اضافی نکنیم
که اتفاقا کار عاقلانه ای کردیم 🌸
چون از کتابفروشی که استاد ها معرفی کرده بودند
چند تا ناقص بود که جای دیگه فرستادنمون
که اگه با اسنپ می‌رفتیم ...کم کم دویست تومن هم باید اینجا پیاده میشدم
با ماشین خودم رفتیم ....راحت
گرفتیم و در راه برگشت گفتم مهمان کنم بچه هامو به یه بستنی یا باقلا یا ذرت مکزیکی 😍
که فردا بزرگ بشند از من مادر یه خاطره ی خوبی داشته باشند ❤️ به یادشون بیارن که مادرمون وقتی بچه بودیم ...کجاها می‌برد
بیرون برامون چیا می‌گرفت 😍
خلاصه اونا هم بستنی سفارش دادند که ۱۰۰تومن هم به بستنی ها دادم
تو راه هم برای کفش های دختر کوچیک
دادم کش انداختن که راحت در بیاره بپوش...اذیت نشه
پونوزد تومن هم به اون دادم ...در عوض ارزش داشت
راحت شد بچه ام ...هی گره میزد ❤️
اومدم خونه دیدم ...همسرم اندازه ی دو سه کیلو
زرد آلو خشک شده ...و دو کیلو هم گردو آورده
که صاحب کارش داده بود 💕
خدایا شکرت که درهای رحمتت رومون باز ❤️
خدایا شکرت که بدون حساب کتاب میریزی سرمون
خدایا شکرت که غرق در وفور و نعمت هستیم
خدا میلیارد برکت بده به حیبشون
و شام مهمون یه عزیزی بودیم که برای اینکه عه دست خالی نریم ...و هم دیگه هزینه تراشی نکنم ..از خونه دو کیلو سیب بردیم براشون
حواستون باشه که فردا روز بدون خرجمون 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
سلام عزیزم ممنون از اینکه برام نوشتی اتفاقا چند روز پیش همسرم میخواست بره از یه آشنایی که نمایشگاه داره پیگیر بشع ببینه شرایطی میدن یا نه من نزاشتم گفتم مثل اینکه برابر با باقی مونده پول سود میکشن روش دیگه نرفت
گفتم بیا پول و بزار بانک یا ویپاد خودم و خودت درخواست وام بده
اما فعلا دست نگه داشتیم بقول شما پروسه وام هم طولانیه همسر منم تصمیم های آنی میگیره مثلا چند روز فکرش میفته ماشین رو عوض کنه از پس قسطی هم برمیاد ولی میگم که حالا فعلا پول بخوابون تو حساب کار کنه چک و ضامن و اینا آماده کن کلا پشیمون میشه از وام گرفتن و برمیگرده سر جای اولش
