2777
2789
خانما درمورد خرید سکه نکته ای چیزی اگه میدونید لطفا اینجا بگید سرمون کلاه نره چون میگن فیکش زیاد شده

سلام عزیزم تنها کاری که میشه کرد اینه که سکه پارسیان و از هرجایی نخرید از یه جای معتبر اگه طلا فروش آشنا دارید که چه بهتر اگه هم ندارید جایی که فقط مربوط به سکه باشه تو بازار معتبر باشه خودم از یه مغازه که فقط تو کار پخش سکه است توی شهرمون میخرم چندین ساله که توی بازارن و اعتبار دارن چند وقت پیش فروختم چندتاش رو خداروشکر مشکلی نداشت اینم یادم رفت سعی کنید حداقل چهار پنج گرم جمع شد ببرید با یه تیکه طلای کم اجرت تعویض کنید که اگه خدایی نکرده فیک بود زود متوجه بشید از اون جا دیگه خرید نکنید

سلام به همگی خانوما یه نظر می‌دین من هشت گرم طلای مخفی پس انداز کردم گوشواره ریز و انگشتر و اینا بنظرتون ببرم با یه دستبند شیک تعویض کنم یا نه ؟ اینم بگم اصلا قرار نیست شوهرم متوجه بشه که اینارو دارم چون بجز اون بیست گرمم طلا دارم که ازشون استفاده میکنم قصدم اینه جمع کنم انشاالله یه زمین کوچیک بخرم برا خودم باغ درست کنم یواش یواش ( توی روستا های نزدیک شهرمون با دویست و پنجاه سیصد هم میشه زمین خرید برای باغ) اگه تعویضم کنم فکر نمیکنم بشه حالا حالا دستم کنم

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

سلام دوستان گل گلاب ❤️


خوب هستین دیگه انشالله



این هفته یکم برنامه رو تغییر دادم


به این شکل


فقط جهت ایده مینویسم به اعداد و ارقامش کاری نداشته باشید


نمی‌دونم تا چه اندازه موفق خواهم بود حتما اینجا گزارش میدم



بودجه ی خورد و خوراک دختر کوچیک ۱۰۰تومن


دخترهای من گفتم بهتون روزهای شنبه و چهار شنبه پول میبرند


مابقی روزها از خونه میدم



چون به کوچیک ام میدم به بزرگ هم میدم هیچ وقت فرق بینشون نمیذارم که تو فعلا درس نداری



۱۵۰❤️هم به دختر بزرگ



قسمت پروتین ۲۰۰❤️چون فعلا شارژ هست فریزرم این پول سیو میشه برای دفعه های بعد



مثلا دو هفته که جمع شد سینه ی مرغ میگیرم و کباب میکنم برای فریزر 🌸



یا مثلا دو هفته جمع شد میدم سیرابی تمیز میکنم میذارم فریزر



کم کم آهسته و پیوسته اینطوری نمیذارم فریزرم هم به ته برسه



فریزر ۱۵۰❤️هفتگی و صدو وپنجاه هم به این قسمت میرسه



که مثلا می‌بینم هویج تموم میشه زود شارژ کنم


یا مثلا جو دو بسته مونده تو فریزر از این قسمت شارژ بشه



اینطوری فریزرم همیشه پر و مهمون اومد برای هر چیزی نمیپرم سر کوچه و یه مهمونی برام دو سه ملیون در بیاد



آجیل ۱۰۰❤️یه هفته مویز یه هفته توت خشک دو هفته جمع بشه پسته بگیرم 👌 کم هم باشه باز حتما بگیرم


کندر حد چندتایی بچه ها ناشتا بخورند



علاوه بر این قسمت هفتگی که تعلق دادم ...من ماهانه خرید عمده ی خوراکی رای بچه ها دارم در حد یک الی یک و نیم



روزمرگی ۸۰۰❤️تا یه هفته هشتصد دارم



خلاصه بعد برنامه




بعد نشستم از ساعت هشت تا نیم ساعت پیش


یه تجربه نوشتم براتون



اون وسط به شام هم رسیدم


ظرف هارو به دخترم گفتم تو دست نزن خودم می‌خوام بشورم



بعد  ظرف شستن اومدم هر کاری کردم پست هارو بفرستم نشد که نشد 🙁خطا پشت خطا



یه پست بلند بالا نوشته بودم به قسمت های کوچیک هم فرستادم نشد که نشد متاسفانه



نمی‌دونم اسکرین اش رو بفرستم براتون یا نه منتظر بمونم ببینم سایت مشکل داره درست میشه یا نه ؟



فردا هم چالش پنجشنبه رو اعلام میکنم


بعد


چالش به چند روزی نیستم



دیروز به همسرم مطرح کردم تا باز شدن دانشگاه ها یه سر  بریم مسافرت  یه تجدید روحیه ای کنیم 😊



از اونجا هم بریم یه سری به اقوامون بزنیم که همسرم گفت باشه ❤️


البته بهتون بگم هفته ی من شروع شده فردا متوقف میشه


چون خرج مسافرت از باکس خودش پرداخت میشه



بعد مسافرت انشالله مابقی هفتگی که چند روز دیگه اش مونده پیگیری میشه 😊🤗



خلاصه که شما هم تحت هر شرایطی حواستون به ورودی و خروجی هاتون باشه ❤️



قشنگ مدیریت کنین


خیلی داره روزها تند میگزره مثل برق و باد 😍



سعی کنید حتما پس انداز کنید


روز فقط امروز نیست


حیف پستم که نیومد مخصوص به همین مدیریت و درایت بود 🙁


برای چند صباح بعدتون یه در آمدی یه منبعی داشته باشید


یه سر پناهی داشته باشید 👌



که براحتی و بدون دغدغه زندگی کنید



خلاصه که دنیا دوروز و بزن به عشق و حال و فلان


اصلا من قبول ندارم 👌


همه چی در حد و اندازه خوب 👌اعتدال رعایت بشه



از همون راه شکر گزاری و قناعت شروع کنید انشالله خواهید دید که چطور تو زندگی جلو خواهین افتاد



آهان راستی از باکس لباس که به اقساط لباس فروشمون میدم



دیدم هنوز دو هفته ای مونده



امروز بچه هارو بردم از جای مناسب براشون خرید کردم



یه جفت کفش اسپرت برای دختر کوچیک ۳۸۵



یه دونه ست شلوار برای کوچیک ۳۰۰



یه شلوار و یه مانتو برای دختر بزرگ ۸۷۰



یه شال هم برای خودم ۱۵۰😍



با قیمت خیلی مناسب از جای عمده ی لباس و کیف و کفش با بودجه ی لباسمون 😍


اگه از جای متوسط میگم حالا می‌گرفتیم دو برابر این مبلغ رو باید میدادم



چند وقت اینجارو میشناسم زیر نظر داشتم چند دفعه رفتم یه گشت زدم تا بودجه امون تکمیل بشه


امروز دیدم بله وقتش که یه خرید کنم ازشون 🤗😊


هم مهمونی میریم هم زمستان میاد کفش میخواد بچه ها



خلاصه که اینم از خرید من 😍♥️



به جرات میگم که حلالشون باشه جنس خوب و با کیفیت


قیمت خیلی خیلی مناسب 

سلام و صد سلام خدمت دوستان گل و گلاب ♥️

خب نوبتی هم باشه .نوبت میرسه به تجربه گویی 

امروز می‌خوام از عمه ام بنویسم براتون 

بنده یه عمه دارم که بسیار دوستش دارم ♥️

و بهش محبت زیاد دارم ♥️


عمه ام چندین سال پیش همسرش فوت شد ازدواج نکرد نشست که بچه هاشو و بزرگ کنه♥️

وضع مناسبی نداشتن ...در حد متوسط روبه پایین بودند 

می‌خوام از همون ابتدا شروع کنم 👌 تا خوب متوجه بشید 

تقریبا پونوزده سال پیش که همسرش فوت شده 


چون مستاجر بودند 👌 

پدرم اومد یه خونه ی ...سی و پنج متری در جای متوسط شهر برای عمه ام گرفت ...

و گفت حالا که پدر بچه هات فوت کردند ( اعتیاد داشتن )بشین و بچه هات رو بزرگ کن 👌 دغدغه ی اجاره نداشته باش 

چون پدر بچه ها از همون بچه گی پسراش اعتیاد داشت

بچه ها ش از همون بچگی کودک کار شدند ❤️ 


و مادرشون هم در نوبه ی خودش نتونست یه مدیریتی داشته باشه برای اوضاع پیش رو ....حداقل یه کاری دست و پا کنه برای خودش 👌

در حالیکه قالی بافی هم از دستش بر میومد ❤️

به راحتی میتونست که یه فرش نه متری راه بنداز و بشینن با شوهرش ببافند و بگذارند بچه ها تا به یه سنی بچگی کنند 

برعکس از همون هشت ...نه سالیگشون 

پسرهاشو گذاشت کارگری ...تا کار کنند پول بیارند 🥺

خرجی خونه از همون دو تا بچه تامین میشد 👌 

اون طفل معصوم ها هم کار کردند آوردند ...پدر خانه هم متاسفانه دود میکرد میداد هوا 😓


یا عمه ام میداد یه قابلمه می‌گرفت برای خونه ...پدر خانه 

دزدکی میبرد می فروخت میداد به مواد 👌

این روند خیلی تکرار میشد 👌و هرروز اوضاع بدتر و وخیم تر میشد ....بچه ها هم روز به روز افسرده تر و سرشکسته تر می‌شدند 😓




قشنگ شده بود عادت که بچه ها بیارند و پدر دود کنه بفرسته هوا ....

تا اینکه پونوزده سال پیش فوت شد پدرشون 👌

حالا که بچه ها یتیم شده بودند 👌 و عمه ام بیوه شده بود 

باز عمه ام نتونست یه فکر اساسی بکنه برای زندگی اش 


بچه ها درس و مدرسه رو کلا گذاشتند کنار ❤️

رفتند کارگری ،با چه سختی کار کردند و پول آوردند برای خونه 👌که خرج خونه بدند ...

یه در آمدی پسر بزرگ داشت 

یه در آمدی پسر کوچیک داشت 

یه در آمدی میتونست که خود عمه ام به نحو احسن داشته باشه از راه همون قالی بافی ....که متاسفانه اراده نداشت 


الکی قالی رو میکشید میموند تو گوشه و کنار خونه ها 

با مبلغ خیلی ناچیز نصف و نیمه می فروخت مثلا دو ملیون اون زمون سر مایه میذاشت ....می فروخت به پونصد تومن🙁 

میگفتم عزیزان ...علاوه بر سه منبع 


یه در آمد هم از بهزیستی داشتند 

که هر ماه یه مبلغ ناچیزی میدادند 👌

هر از گاهی قسمت پروتین رو می‌دادند براشون 👌

و اینکه از همون ابتدا یارانه ی اینا دوبل بود 

که باز هر چی بود غنیمت بود 👌


یعنی در واقع سه نفر که بودند ...یارانه ی شش نفر رو می‌گرفتند 

اما ....قسمت مهم اینجا بود که مدیریت خانم خونه خیلی ضعیف بود 




با اینکه نه اجاره خونه ی داشت نه اقساط بانک 

نتونست از ورودی های خونه اش به نحو احسن استفاده کنه 

همیشه ی خدا قناعت میکرد ..دلش نمیومد یه جفت کفش برای خودش بگیره 

یه آرایشکاه بره 👌یه سفر بره 

ولی چه فایده که فکر میکرد فقط با قناعت کردند ..پیشرفت خواهد کرد 🙁


اصلا بلد نبود که قناعت کنم ...با پول قناعت شده چیکار کنم؟ 

تا میتونست انواع 

بولیز ها رو می‌گرفت برای عروس های نیومده 

به جرات میگم که پنجاه شصت تا بولیز 

صد تا لباس زیر 

انواع لباس های مجلسی ...حتی حتی کفش های مجلسی 

انواع شال ها ....ناخن مصنوعی ها ....وسایل آرایشی 

هی می‌گفتیم عمه چرا میگیری 

تو که نمیدونی عروست چاق یا لاغر 

قد کوتاه یا قد بلند ؟چرا پولت رو حروم می‌کنی 

می‌گفت آرزوها دارم برای پسرام 

می‌گفتیم عمه 



 اصلا نمیدونی اینایی که میگیری عروست پسند خواهد کرد یا نه ؟

اصلا معلوم نیست پسرات کی ازدواج کنن ؟

باز به گوش در یه گوش دروازه 🙁

بالا ی خونه بهار خواب درآورده بود ....تمام لباس ها و جهیزیه ها رو اونجا جمع آوری کرده بود 

اومد بچه ها ...

همانطور که می‌گفتیم شد ...از سن پونوزد سالگی که فقط می‌گرفت👌 برای عروسی که هنوز مشخص نیست کیست 


که سن ۲۹سالگی پسر بزرگ،،، یعنی چند سال پیش ازدواج کرد 

 ...وسیله هایی که برای غنچه گذاشته بود و بابتشون میلیون ها پول خرج شده بود ... دیگه دمده شده بود اصلا اون زیبایی رو نداشت 👌

یا مثلا می دیدی عین دختر بچه ها ...برای پسرهاش جهزیه درست می‌کرد ... براشون ست قابلمه می‌گرفت 😐

براشون پتو دو نفره می‌گرفت

یامی داد نقره و بدلیجات می‌گرفت می‌گفت یه لحظه دیدم چشمم رو گرفت برداشتم به نیت عروس هام 🙁


ادامه دارد...

از هر چیزی هم دوتا برمی‌داشت که دو تا عروس خواهم داشت

خلاصه که هر پولی به دستش میومد نمی‌دونست که چطوری باید خرجش کنه می‌داد به جینگول و مینگول می‌گفت فقط عروس هام 🙁

هی می‌گفتیم عمه به جای اینا بیا خرد خورد طلا بگیر

ولی کو گوش شنوا 👌

تا اینکه پسر بزرگ ازدواج کرد ...تمام لباس هایی که جمع کرده بودند ...مال ده پونوزده سال پیش میشد

همشون دیگه بنجل شده بودند 🌸

اصلا خدا شاهدعروس هیچ کدوم رو پسند نکرد 👌

یه بار هم تن نکرد

یه بار تو جمع که صحبتش شد عروس برگشت گفت

دست مامان درد نکنه که برامون لباس و کیف... گرفته بود

ولی الان دیگه دوره زمونه ی اون لباس ها گذشته

بعد خندید گفت من وقتی مجرد بودم

مادرم اون مدل لباس‌ها رو می‌پوشید🤦

کاش به جای اون لباس ها و چیتان پیتان ها


برامون نقدا جمع می‌کرد یا خورد خورد واسمون طلا جمع می‌گرفت  ♥️

الان تو اوج جوانی اول ازدواج این همه سختی نمی‌کشیدیم



خلاصه که عمه ام باز دست بر نمی داشت و گوش نمی‌داد

تو کار خودش بود 👌

باز شروع کرده بود به چیتان پیتان جمع کردن

این قضیه ادامه داشت تا یه ماه پیش

تا اینکه پسر کوچیک بنابه دلایلی ورشکست شد

که به جرات میگم از بی تدبیری خود مادر و خود پسر بود 👌

که زیاد باز نمیکنم ..طوری شد که پسر همین یه ماه پیش

چهارصد و پنجاه ملیون ورشکسته شد 👌

و همه پاشو تو یه کفش می‌کردند که پولمون رو می‌خوایم

عمه ام به تمام معنا شکسته شد 💔


به هرررررر دری زدند ولی هیچ کس باز نکرد 💔

ده ملیون پشتشون باشه ،،حتی خود خواهر های عمه ام

قرونی...نگذاشتن کف دستشون 👌که چه زخم هایی زدند بهش

گفتن بلد بود به وقتش مدیریت میکرد

الان نمیموند ...ما تاوان ندونم کاریهای کسی  رو نمی‌دیم

وقتی از چهار جا منبع در آمد داشت



چرا الان نباید به پنج ملیون ته حسابش نباید باشه ؟

هیچ احدی و الناسی نموند که زنگ نزنن بهش 💔

هر کسی یه بهونه آورد 🙁

گفت مبلغ کمی نیست ...صحبت چهارصد و پنجاه ملیون

تا اینکه اون خونه ی ۳۵متری هم فروخته شد به خاطر ..پسر


الان خونه رو تو این بازار خراب که مشتری پر نمیزنه

به قیمت پایین ۳۰۰ملیون فروختن 👌

دادن به قرض ها ...تا صداها بخواب



باز دوباره ...صد و پنجاه ملیون به چندین نفر مونده  که هرروز چندین بار میان و آبرو ریزی میکنن

به اونا هم معلوم نیست چیکار کنند 🙁

الان تو این وضع دنبال مستأجری هستند که برند رهن بشینند

از یه طرف پول رهن ....از یه طرف پول اجاره ....از یه طرف مردم ...😊


باعث و با نی هم هر دو هستند هم عمه ام هم پسرش

اون زمون که سیب زمینی ۴تومن خالی بود

اینا نسیه از مغازه می گرفتن ۱۵/۵😐

نون بسته ای می‌گرفتند از مغازه

همه چی قرض ....سر ماه دو سه برابر پول پیاده میشدند

در حالیکه میتونست اون زمون، پنج شش سال پیش

خرج کل خونه رو با یه تومن مثلا ببنده

دو تومن فقط واسه ...نون و تخم مرغ و سیب زمینی و پیاز و سوسیس میدادند👌ببین چقدر اختلاف قیمت


بازم میگم در حالیکه عمه ام خرج اضافی نمی‌کرد

همیشه ی خدا قناعت میکرد 👌

ولی بلد نبود چه جوری قناعت کنه

خیلی ضربه خورد بابت این ندونم کاری‌اش 👌

و حرف هیچ احدی تو گوشش نمی‌رفت

مثلا همین دیروز یه تک پا رفتم که ببینم در چه حالند ♥️

به زور گفته بشین ..حوصله ندارم

شام بذار باهم یه چیزی بخوریم ❤️

گفتم نه عمه امید دیر وقت میاد ...من شام براتون میذارم میرم

گفتم چی بذارم ....گفت یکم آبگوشت لپه بذار عمه


دقیق اندازه ی نصف دست سینه ی مرغ داده

بعد گفتم پیازهاتون کو

گفت پول نداریم ...پیاز نگرفتم عمه

میگم اشکال نداره...بارب و روغن تفت میدم حالا 👌


بعد میگم عمه اگه گوجه می اندازی ...بده بندازم

میگه عمه جان یه دونه گوجه دارم

اونم نگه داشتم برای ناهار املت کنم



بعد در همین حین پسر کوچیک اومده ....( ۲۶)سالش

میگه بیا نان گرفتم

گفتم چرا حالا عمه از مغازه میگرین ؟

هم بیات هم گرون

برای ۱۵عدد نان ۳۷تومن پول داده بود

عزیزان من نگین حالا معصومه هم تومن گرایی می‌کنه

۳۷تومن حالا چیه

عزیزمن یه مقدار از اینجا میمونه

یه مقدار از اونجا میمونه

یه دونه میای  اراده به خرج میدی در ماه خرید احساسی ات رو کنترل می‌کنی 👌

میبینی سر سال میشه ....پنجاه ملیون و پنج سال دیگه میشه ۲۵۰ملیون ...به همین راحتی

۲۵۰ملیون جلو میوفتی

و تو این زمونه ی نامرد دست رو کسی دراز نمیکنی که هزاران حرف بهت بزنن 👌


حالا تو این سن ۵۵میره مستأجری ....اونم به امید بچه

عزیزان من راست که میگن خود کرده را تدبیر نیست 👌

پشیمانی هیچ سودی ندارد 👌


الان خودش زبانن میگه کاش به جای اینکه خونه ی عروس رو پر کنم ...برای پیری خودم یه فکری هم میکردم


ادامه دارد 

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   baransiyah7676  |  11 ساعت پیش
توسط   avaz76  |  12 ساعت پیش