بنده هم با شما موافقم
ما همیشه میرفتیم سر یخچال و کابینت و هرچی که دوست داشتیم میخوردیم
و جالب اینجاس همون بچگی هم خونه دیگران نه سر یخچال کسی میرفتیم و نه کسی چیزی که تعارف میکرد زیاد برمیداشتیم
الانم که بزرگ شدیم چشم و دل سیرتر از خودمون ندیدیم
از نظر اداب غذا خوردن اداب مهمونی رفتن و اینا از همه ی همسن و سالامون جلوتریم
هیچوقت چشممون دنبال چیزی نبوده که حسرتش رو بخوریم
به خاطر یه پرس غذا ابرو و شخصیت خودمونو زیر سوال نمیبریم
و حالا مه بزرگ شدم قدر اینو مبدونم که پدر مادرمون چقدر عالی تو این موضوع تربیت مون کردن نور به قبرشون بباره الهی
بچه ی خودم رو هم به همین شیوه بزرگ خواهم کرد به امید خدا
وقتی اطرافم پولدارایی رو میبینم که بچه هاشون عین قحطی زده ها خونه بقیه رفتار میکنن مصممتر میشم
منظورم از این حرف چندتا از اطرافیان هستن
یکی از اشناهای نردیک مون که در جریان زندگیش هستیم ماهانه درامد بالایی دارند هم خودش و هم شوهرش
دخترش استعداد زیادی داره اما متاسفانه این بچه رو حتی یه کلاس نمیفرستند
این بچه اینقدر هوش زیادی داره که خدا میدونه ماشالله
خیلی خیلی هم شیطونه یه کلاس ورزشی نفرستادن که انرژی اش تخلیه بشه بخاطر همین توی مسائلی که برای مادرش ایناس دخالت میکنه و توی بحث هایی که مناسب سنش نیست همیشه حاضره
از نظر پوشش افتضاح
از نظر غذایی همیشه تکراری و کم
یروز دخترش گفت مامان یه ساندویچ برام میگیری جوری جلوی جمع با این بچه صحبت کرد که همه ما خجالت کشیدیم
باز همون حرف معصومه جون که میگن تو همه زمینه ها باید ۲۰ باشیم
نباید هی پول بذاریم رو پول
کی دیگه قراره بچمون بچگی کنه؟ چرا باید جلوی همسناش خجالت بکشه؟ این بچه فراموش میکنه که همیشه برای خوردن غذاهای مورد علاقش باید خونه بقیه دعوت میشده؟