پدرمادرم اهل همین شهری هستن ک من توش زندگی میکنم ولی اونا بندر عباس زندگی میکنن من ایلام.
یه خونه اینجل داشتن فروختن داخل بندعباس برا داداشم خونه خریدن.
از سال ۱۴۰۱ خونه پدرم نرفتم چون نه تعارف کردن نه دعوتم کردن آخرین بارم ک رفتم از بس کو کو و غذای بد درست کردن و ادای بی پولارو در آوردن ک سریع برگشتم.
اونا اما سالی سه چهاربار میان خونم یبار ۲۰ روز موندن برام نزدیک دو میلیون خرید کردن، یبارم ۴ روز موندن یه مرغ و یک کیلو خرما آوردن، یبارم بابام اومو یک شب موند ۷۰۰ تومن پول بهم داد، یبارم داداشمو زنش اومدن ۳ روز موندن ۴ تا ذرت برا بلال فقط آوردن.
من هیچکاری برای پدر مادرم نکردم فقط روز مادر سالی ۲۰۰ هزار میدم ب مادرم.
شوهرم بنا هست وضع خوبی نداریم اما داداشم دو شغله هست زنش پرستاره خواهرم پرستاره و پدرم کلی حقوق جانبازی میگیره.
الان میخوام زایمان کنم قراره کل خانوادم بیان پیشم .
شوهرم الان داد زد سرم گفت غلط میکنن بیان از کجا بیارم ۷ نفرو سیر کنم نمیخواد بیان.
دلم خیلی شکسته نمیدونم چکار کنم.
شما جام بودید واکنشتون چی بود .
با شوهرم چطور رفتار کنم.
حق داره یا نه؟