2777
2789
عنوان

دردمو به کی بگم خدااا

178 بازدید | 18 پست

دوماه بچمو از دست دادم سقط شد ۱۶هفتم بود تازه جنسیتشو فهمیده بودم پسر نازم ندارمش دیگه اما یادم نمیره همش عکس سونوشو میبینم یا تصورش میکنم رو تختخوابم خیلی دلج میخادت مامانی ای کاش میشد بمونی

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



عزیزم قلبم به درد اومد ان شالله خدا یه پسر ناز بهت ببخشه

 برای سلامتی تو دلیم یه صلوات میفرستی 🙏👼خدا جونم پسر کوچولومو صحیح و سالم برسون بغل من و باباییش و آبجیش 💖چشمام فقط خیره به دستای توهست مهربون پروردگارم ،کمکم کن ♥️پسر کوچولوی من ۲۸ مرداد به دنیا اومد و زندگیم رو رنگی رنگی کرد ،امروز ۲۸ شهریور پسرم یه ماهشه 😍😊تو که لبخند میزنی منو از نو میسازی پسرم ،تو رو اینقدر دوست دارم که نمیتونم با کلمات بیان کنم ،الان وارد یه تاپیک شدم که عنوانش این بود(مادر بودن چجور حسیه ؟؟)منم اومدم نظر بدم که دیدم با هیچ کلمه ای نمیتونم بیانش کنم ،نمیتونم بگم یه بچه وقتی وارد زندگیت میشه زندگیت چقدرررررر متحول میشه خداااا یااااا این حس خوب رو برای همه ارزو میکنم ،شکرت یا رب که منو لایق مادر شدن دونستی 🙃😍😍😍پسر کوچولوی من امروز ۶ ماهه شده و دیگه واسه خودش مردی شده ،بمونی برام عزیز مادر 😘تو و خواهرت دنیای من شدین ،باورم نمیشه ،من ،همون دختر شوخ و شیطونی که سر و تهشو میزدی ازش جوک و لطیفه و خنده میبارید حالا ۱۴ ساله که یه مادر نگران هستم ،اره من نگران فرزندانم میشم ،این خلصت و ویژگی مادرهاست ،الهی که ابجیت مامان بشه و تو بابا بشی و منم زنده باشم و اون روزها رو ببینم ،با موهای سفید و یه عصا تو دستم واسه بچه هاتون داستان تعریف کنم 😂

ولی هیچ وقت به حکمت خدا شک نکن 

الان خیلی ناراحتی شاید حتی به خدا شکایت کنی 

ولی اینو بدون یه نجوایی همیشه در گوشت بهت میگه من صلاحتو‌ میخوام… به این صدا گوش بده :)

بیشه ها اگر تاریکند،آسمان هنوز آبیست🌱

 میدونم سخته ولی دور از جون دلت رو بذار کنار دل اونایی ک بچشون ب دنیا اومد فرستادن مدرسه بزرگ شد و جوون مرگ شدن.

دور از جون خودت ر  بذار جای من ک خواهرم روی دستام رفت، مادرم داغون شده و میگه کاش ب دنیا نیومدی، ما حسرت لباس عروس پوشیدنش ب دلمون موند خود خاک بشرم براش کفن خریدم. کاش خدا از همون اول یا من رو ب این دنیا نمی اورد یا خواهرمم رو😔😭

  چراغ ظلم ظالم تا ابد هرگز نمیسوزد... اگر سوزد...شبی‌سوزد، شبی دیگر نمی‌سوزد.بزنی...نتونه بزنه، می‌زنه...!
تروخدا دعام کن هیچ کس درکم نمیکنه همه میگن مگه چی شده ولی خیلی سخته

از همون لحظه اول که بفهمی بارداری مادر شدی ،حس مادرانه سر تا سر وجودت رو فرا میگیره ،الهی که خدا حال دلتو با یه نی نی ناز دیگه خوب کنه عزیزم 

 برای سلامتی تو دلیم یه صلوات میفرستی 🙏👼خدا جونم پسر کوچولومو صحیح و سالم برسون بغل من و باباییش و آبجیش 💖چشمام فقط خیره به دستای توهست مهربون پروردگارم ،کمکم کن ♥️پسر کوچولوی من ۲۸ مرداد به دنیا اومد و زندگیم رو رنگی رنگی کرد ،امروز ۲۸ شهریور پسرم یه ماهشه 😍😊تو که لبخند میزنی منو از نو میسازی پسرم ،تو رو اینقدر دوست دارم که نمیتونم با کلمات بیان کنم ،الان وارد یه تاپیک شدم که عنوانش این بود(مادر بودن چجور حسیه ؟؟)منم اومدم نظر بدم که دیدم با هیچ کلمه ای نمیتونم بیانش کنم ،نمیتونم بگم یه بچه وقتی وارد زندگیت میشه زندگیت چقدرررررر متحول میشه خداااا یااااا این حس خوب رو برای همه ارزو میکنم ،شکرت یا رب که منو لایق مادر شدن دونستی 🙃😍😍😍پسر کوچولوی من امروز ۶ ماهه شده و دیگه واسه خودش مردی شده ،بمونی برام عزیز مادر 😘تو و خواهرت دنیای من شدین ،باورم نمیشه ،من ،همون دختر شوخ و شیطونی که سر و تهشو میزدی ازش جوک و لطیفه و خنده میبارید حالا ۱۴ ساله که یه مادر نگران هستم ،اره من نگران فرزندانم میشم ،این خلصت و ویژگی مادرهاست ،الهی که ابجیت مامان بشه و تو بابا بشی و منم زنده باشم و اون روزها رو ببینم ،با موهای سفید و یه عصا تو دستم واسه بچه هاتون داستان تعریف کنم 😂
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792