اون : عزیزم من از آبجیم پرسیدم همون آرایشگاهو گفتم چطوره گفت والا ی بار رفتم پیشش زیادی بهتر نیست گفتن دوستم آرایشگرها کارش خوبه صلاح دونستی بری اونجا.
من :ممنونم عزیزم دنبال ارایشگاه منی؟
اون : بله
من :ولی من صلاحم جایی و دوست دارم برم.
اون : باشه خیلی هم خوب. چقدر میگیره؟
من : ۴ تا ۵ تومن.
اون : زیاده
من :اونجا نمیخوام برم عزیزم سالن عسل نمیرم. جای دیگه پیدا کردم اونجا میرم.دیگه همه جاها قیمت هاشون همینه
. اون :برای ی آرایش ساده 4تومن نمیتونم بدم .بزار آبجیم از دوستش بپرسه بهت خبر میدم.
من :ممنون ولی من دوست دارم ارایشگاهمو خودم انتخاب کنم. اون :عزیزم ی جور دیگه برداشت نکن آرایشگاهت هم واسه تو مهمه هم واسه من
من : من هرچیی انتخاب کنم آخرش نظر خونوادت مهمه
اون :عزیزم ی چیزی بگم خیالت راحت خونواده ی من از اون خونوادها نیستن به کارامون دخالت کنن ولی کار بدی نمیکنم صلاح و مشورت میگیرم؟
من :ولی آخرش نظر خودمه
اون : منم بیشتر از دو تومن نمیتونم بدم.
من :خب زننگیر این همه آدم میرن اون ارایشگاه فکرمیکنی فقط من میرم فقط تو خرج میکنی؟
اون : من بیشتر از ۳ تومن نمیتونم بدم .هرجور راحتی.
من :ارایشگاه تورو هم ب بابام میگم پیدا کنه.
اون : بگو از خدامه.
من :فکرنکنم نظر من برات مهم باشه.
اون :مهم نبود اصلا بهت نمیگفتم 3روز پیش ک گفتم شنبه بزیم برای محضر دیدن.
من :اره ممنون.لطفاا از این ب بعد از خونوادت نظر نپرس چون خوشم نمیاد دخالت ببینم
اون :باشه نمیدونستم ناراحت میشی.هر کاری دوست داری بکن. من : تو فکرمیکنی من ب هزینش نگاه نمیکنم؟ از چند تا پرسیدم گفت ۵ ۶ تومن از دو سه تا پرسیدم ۳ تا ۴ میگی نمیتونم دوست داری برم ی ارایشگاه معمولی سرکوچه؟
اون :ن عزیزم هرجارو دوست داشتی برو منم درخدمتتم💋( اینجا آبجیش بهش خبر داده بود هزینه آرایش عقدی دوستش ۵ تومنه اینم فهمید گفت هرجا دوست داری برو فکر کرد من ارایشگاه گرون قیمت میرم در واقع همه جا همینه.)
من :ایکاش این حرفتو اول میگفتی😢
اون : دست و بالم بسته بود مریض بودم مگه بحث کنم.
من :برو از ابجیت بپرس ایکاش هزینش میدونستی بعد بحث میکردی
اون : آبجیم الان گفت
من :کجاس
اون :بیخیال هرجا دوست داری برو من :بگو اون :سالن زیبایی رها
من :😐منم همینجا میخواستم برم انتخابم همین بود
اون :پس ...جان من و خونوادم هیچ وقت چیز بدی و نمیپسندن لابد خوبه ک خواهر بنده خدای من صلاح میدونه برات چون دوست داره ولی تو فکرمیکنی دارن دخالت میکنن به زندگیمون
من :نمیگم چیز بدی انتخاب میکنین گفتم دوست دارم خودم انتخاب کنم همین
. اون : از اول گفتم تو همیشه زود قضاوت میکنی ولی خوب نیست من :قضاوت نکردم چی شد عزیزم ؟آبجیت گفت ۵ تومن توهم گفتی اره راست میگه هاا همونه همه جا.ب حرف آبجیت بیشتر گوش میکنی تا من. اون : دیدی گفتم زود قضاوت میکنی دوست آبجیمه از آبجیم کمتر میگیره