با اینکه از خانوادم دورم و پیش خاندان شوهرم اما خواهرم ی تماسم باهام نمیگیره همش حسادت دوست نداشته من ب دنیا بیام از ابتدا با من مثل ی رقیبی ک جاشو گرفته میدید همش کینه دلم ی خواهر میخواد زنگ بزنم بهش براش ی عالمه گریه کنمو دردودل حتی بعد اینکه اومدم تو این شهر دوستی هم ندارم اینجا ...
مامانمم مریضه نمیتونم باهاش دردودل کنم
ادم دوست داره برای خواهرش دردودل کنه بگه شوهرش چقدر اذیت میکنه یا خانواده شوهرش ...
باردارم هستم حتی یک بار زنگ نزده برای خاله شدنش ذوق کنه