من چندین ماه قهر بودم با خانواده شوهرم دعوتم کردن با اصرار زیاد رفتیم... دوبار
الان برنامه سفر ریختن... اینم بگم دو ساله ازداوج کردیم یکبار با شوهرم تنها رفتم مسافرت
یکبار خودم تنها با خانوادم
یکبار با شوهرم و خانوادم
شوهرم خیلی اصرار کرد که بریم با خانوادم راضی نبودم چنتا شرط سنگین گذاشتم شوهرم پذیرفت...
اینکه بریم هتل تمیز اتاقامون جدا باشع قبول کرد... گفتم خونه تکونی باید کمکم کنی کرد... چنتا وسایل خونه خاستم گفتم حتما باید برام بگیری گرفت... ی دونه سکه خاستم برام گرفت... گفتم اونجا تو پوششم باید آزاد باشم قبول کرد... بعدا خانواده شوهرم گفتن آخر فروردین بریم من گفتم نه نمیتونم بیام انداختن بخاطر من اول فروردین... گفتم بیشتر از دو روز نمیمونم قبول کرد... چن روز دیگم ی پول میاد دستش گفتم از اونم ی تیکه طلا برام باید بگیری قبول کرد.... خلاصه مطلبم خاسته هام نبود چون من ب هر حال میرسیدم ب خواسته هام فقط خاستم قبول نکنه بگم نمیام سفر با خانوادت که اصلا بهونه دستم نداد.... الان نزدیک هتل رزو کردن اینا هستیم دو روز نهایت س روز بیشتر باهاشون نیستم آدمای بدی نیستن منتها من بد سفرم از اون طرفم ته دلم راضی نیست برم... و اینکه الان همه شرطامو اجرا کرده مجبورم برم... هیچ عذر و بهانه ای ندارم