2777
2789
عنوان

شما باشید میرید مسافرت با خانواده شوهر...

| مشاهده متن کامل بحث + 1209 بازدید | 65 پست
ببین عزیزم من اینقدر بد سفر هستم یعنی از شهرم بزنم بیرون اسهال میشم حالت تهوع میشم دل و رودم بهم میپ ...

همش چاره داره آب شیرین ببر یا آب معدنی بخر برای حالت تهوعت هم دمیترون 

منم آب شهر دیگ اسهالم میکنه آب میبرم با دبه ۲۰ لیتری 


واه ☹️چقدر بد گفتی 

شوخی بود ناراحت نشو ولی خیلی ادم سختی هستی

عضوگروه نارنجی🧡تاریخ شروع ۱۰/۲۵🧡وزن اولیه۷۲😬وزن ثانویه ۱۱/۵:۶۹/۸۰۰😎وزن ثالثیه😅 ۶۸/۶۵۰:۱۱/۱۶😉وزن هدف اول ۶۵🔐هدف دوم۶۰🔐هدف نهایی ۵۸🔐💛من موفق میشم،دیگه وقتی عصبی بشم شکلات نمیخورم نوشابه انرژی زا و چیپس و کیک و کلوچه ممنوع🤧😜،،دوستان،کارآگاهان،کنجکاوان تاپیک اول مال من نیستتت من متاهلم چندساله ازدواج کردم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



خب برو دیگه!

بنده خدا انقدر باهات راه اومده انقدر خودتو لوس نکن

خوبه میخواد ببرتت مسافرت! انقدر نازکردن نداره

من خانواده شوهرم گفتن با ماشین شماها بریم سفر من قبول نکردم ولی اگر هتل وفلان بود خب میرفتم با اینکه باهاشون مشکل دارم

جمله ی چرا انقدر زود ازدواج کردی؟ به اندازه ی جمله ی چرا ازدواج نمیکنی؟ زشته! جمله ی سومین بچه رو میخواستی چیکار؟ به اندازه ی سوال چرا بچه دار نمیشی ناراحت کننده اس! به اسم روشنفکری در زندگی دیگران دخالت نکنید🙏
والا بخدا با خانواده خودش بلده بره با خانواده شوهره نمیره اخر عاقبتشم اینه شوهره یروز بگه بدرک نیا ...

عزیزم گلم من وسواس دارم حتی با خانواده خودمم میرم اذیت هستن نمیخاستم اون روی خیلی وسواس من رو ببینن 

من نمیدونم چرا با خانواده شوهر نمیتونم برم سفراصلا بهم خوش نمیگذره همش احساس میکنم معذبم.... حالا ای ...

منم یه بار رفتم عین جهنم بود.مادرشوهرم نمیذاشت با شوهرم دوتایی جایی بریم همش اویزون ما میشد.توقع داشت براشون اشپزی و بشور بسابم کنم.تو راه پدرش نمیذاشت اهنگ بذاریم خودشونم که بی اخلاق تو ماشین همش سکوت بود و معذب بودم سوییت گرفتیم .مادرش شبا جاشو مینداخت پشت در اتاق ما😑به شوهرم گفتم دیگه با خانوادت هبچ جا نمیام و ۷ساله پای حرفم موندم و خواهم موند😆

فکر بستنی تو فریزر نمیزاره بخوابممم.....طفلی هم تنهاست هم سردشه😪😪😌
ببین عزیزم من اینقدر بد سفر هستم یعنی از شهرم بزنم بیرون اسهال میشم حالت تهوع میشم دل و رودم بهم میپ ...

شما که بیرون روی داری 

چرا انقد شوهر رو گذاشتی تو فشار؟؟؟


خب بهشون بگو مشکل دارم

عزیزم گلم من وسواس دارم حتی با خانواده خودمم میرم اذیت هستن نمیخاستم اون روی خیلی وسواس من رو ببینن& ...

عزیزم اخرش ک چی؟

ی روز باید بری

از من بشنو نری با خانوادش بدون تو عادت میکنه ب زندگیت بد صدمه میخوره 

به شکت اعتماد کن. به اعتمادت شک...🖤
میخوای بگو یه دست و یه پاشم بهت بده،چون این شروط خیلی کم بود واقعا.

😂😂😂

آدمک اخردنیاست بخند،،،آدمک مرگ همینجاست بخند،،،آن خدایی که بزرگش خواندی،،،به خدامثل تو تنهاست بخند.....

شماره دعا نویست چنده

یه صلوات برای سلامتی و عاقبت بخیری دخترکم میفرستی ؟              تخصص عالی در زمینه گذشتن از موقیت ها ی مختلف زندگی و گفتن جمله واااای خدایا من چرا اینقد خر بودم               وامروز به تاریخ ۱۶/آذر/۱۴۰۲ بی بی چک من مثبت شد و نی نی ناخواسته اومد تو دل من.مامانم من خیلی خوشحالم ولی بابا زیاد راضی نیست و اخم تخم کرده ولی من از همون ثانیه عاشقت شدم.بخاطر بیماریم استرس مریض شدنتو دارم ولی تورو سپردم به حضرت زهرا و از خدا میخام زیر بیرق ائمه نگه دارت باشه عزیزکم.خدایا شکرت..خب خب انگار بابا فندقو قبول کرده بلاخره🫡😂و داره کم کم باورش میشه پدر شده...امروز ینی ۸ بهمن من فهمیدم فندق یه دختر چادر زریه🥺🥹و من همونجا روی عکس سیاه سفید مانیتور گل سرا و دامن چین چینشو تصور کردم و از ذوق مردم براش ولی طبق پیش بینیم بابای دختری اصلااا خوشحال نشد و یک روز کاااامل رفت توی قیافه..میدونم عاشقش میشه حتی بیتشر از من و مادر خودش ولی خب.‌‌..امروز ینی۲۷مهر نورجهان من ،دخترک شیرین و عزیزم دوماه و چند روزشه و شده همه ی زندگی منو باباش🥹  خدایا شکرت خودت نگه دارش‌ باش و حفظش کن برامون
خب برو دیگه! بنده خدا انقدر باهات راه اومده انقدر خودتو لوس نکن خوبه میخواد ببرتت مسافرت! انقدر نا ...

ماشینمون جدا هست اولش میخاستن خونه بگیرم گفتم هتل خانواده شوهرمم آدمای سختی نیستن 

منم با خانواده شوهرم قطع ارتباطم شوهرم میگه عید باید باهاشون بریم مسافرت حالا اونا جواب سلام منم نمیدن با اینکه پشت سرم و پیش خانوادم کلی حرف زشت بم زدن نمیدونم نرم و جنگ راه بیوفته تو‌خونمون یا برم و کوچیکدکنم‌خودمو

  
ی شلاق بخر اونجا اگه نافرمانی کرد بهش بگو هوووش بزن در کونش

۷😅😅😅

آدمک اخردنیاست بخند،،،آدمک مرگ همینجاست بخند،،،آن خدایی که بزرگش خواندی،،،به خدامثل تو تنهاست بخند.....
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز