بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
حق داری منم مثل خودت چون بچه اولی هستیم رو همه چیز حساسیم
ولی واقعا این اتفاق ها پیش میاد نگران نباش همه ازین ماجرا ها دارن
۳۵موضوعی که در پیری حتما به آن غبطه خواهید خورد: یک ضرب المثل قدیمی هست که میگوید جوانی را جوانها به هدر میدهند. شاید اگر بدانید پیرها به چه چیزهایی غبطه میخورند بتوانید بهتر جوانی کنید:۱-چرا وقتی میتوانستم سفر کنم، نکردم!۲- چرا زبان دومی نیاموختم!۳-چرا وقتم را به خاطر رابطهای تمام شده تلف کردم!۴- چرا از خود در برابر نور آفتاب محافظت نکردم تا پوست سالمتر و بدون چروکی داشته باشم!۵- چرا برای دیدن خوانندگان مورد علاقهام به کنسرت نرفتم!۶- چرا از انجام خیلی از کارها ترسیدم!۷- چرا ورزش اولویت کارم نبود!۸- چرا خود را گرفتار سنتها کردم!۹- چرا از کاری که دوست نداشتم استعفا ندادم!۱۰- چرا بیشتر درس نخواندم!۱۱-چرا باور نکردم زیبا هستم!۱۲- چرا از گفتن دوستت دارم ترسیدم!۱۳- چرا به راهنماییهای والدینم گوش ندادم!۱۴-چرا خودخواه بودم!۱۵- چرا تا این حد نظر دیگران برایم مهم بود!۱۶- چرا به جای آنکه به رویاهای خودم فکر کنم به فکر براوردن رویای دیگران بودم۱۷- چرا وقتم را صرف یادآوری خاطرات بد کردم و زمانم را از دست دادم. کاش افسوس گذشته را نمیخوردم!۱۸- چرا کسانی را که دوست داشتم از خود رنجاندم!۱۹- چرا از خود دفاع نکردم!۲۰- چرا برای برخی کارها داوطلب نشدم!۲۱- چرا بیشتر مراقب دندانهایم نبودم!۲۲- چرا قبل از مرگ مادر و پدر بزرگ سئوالاتی را که داشتم از آنها نپرسیدم!۲۳- چرا زیاد کار کردم!۲۴- چرا آشپزی یاد نگرفتم!۲۵- چرا از زمان حال لذت نبردم!۲۶- چرا تلاش نکردم آنچه را شروع کردم به پایان برسانم!۲۷- چرا گرفتار کلیشههای فرهنگی شدم و از هدفم بازماندم!۲۸- چرا دوستیهایم را ادامه ندادم!۲۹- چرا با کودکانم بیشتر بازی نکردم!۳۰- چرا انسان ریسکپذیری نبودم!۳۱- چرا برای افزایش دانش و ارتباطاتم تلاش نکردم!۳۲- چرا تا این حد فرد نگرانی بودم!۳۳- چرا سر هر چیزی زود عصبانی شدم!۳۴- چرا به اندازه کافی با افرادی که دوستشان داشتم وقت نگذراندم!۳۵- چرا برای یک بار هم که شده پشت میکروفن نرفتم تا در مقابل جمع صحبت کنم.
بچم گردن نمی گرفت مامانم گذاشت زمین سرش ضرب دید آنقدر گریه کرد ،مادرم تعجب کرده بود می گفت من که آروم گذاشتم این چرا هوچیبازی درمیاره
لطفا اگه نظرتون مخالف منه ریپ نزنید بذارید اسی خودش جواب بده .من دلسوزی یا تجربه یا هر حرفی میزنم برای اسی هست .حوصله ی قانع شدن قانع کردن شما رو ندارم .چون آخرش دعواست .