2777
2789
اومد بچه رو دیدی مشخص بود هیچ حسی نداره ...بعدش هم گفت این چرا این شکلیه نکنه جابه جا شده باشه..منم افتاده بودم تو شک ..افسرده شده بودم. ..وقتی فیلم و عکس بچه رو برای ماور شوهرم فرستادیم( از هم دوریم) مادر شوهرم گفت مرتضی کپی خودته مثه سیب که از وسط نصف کردن..بزرگتر که شد دقیقا پسرم کپیه باباش شد الانوهم شوهرم عاشقشه

شمارو بگو که شک کردی !!!!
کتاب انسان خردمند اثر یووال نوح هراری رو به پیشنهاد میکنم بخونید.

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


خدایا این لحظه های معجزه آوار و تکرار نشدنی رو آخرای بهمن ۹۵ نصیب منم بکن لطفا قربون بزرگی و دلسوزیت برم نزار ناکام بیام پیشت عزیزم

ان شالله عزیزم
زندگی زیبا شد، درست از همان زمانی که تو تمام زندگیمان شدی
دختر من 40 روز تو نوزادان بستری بود چون مشکل دار دنیا اومده بود . اولین باری که شوهرم دیدش توی نوزادان بود که به دستگاه تنفس مصنوعی وصل بود . یک دقیقه هم طاقت نیاورد و با گریه رفت بیرون . اولین باری هم که بغلش کرد بعد از 40 روز بود که از بیمارستان مرخص شده بود . تا بغلش کرد گفت این که مث پرکاه سبکه .اخه اون موقع فقط 1 کیلو بود دخترکم

عزیزدلم...چقدر اذیت شدین شما💛
در هر چیز بد بذر مزیتی مثبت به همان اندازه یا بیشتر هست.ناپلون هیل
منم وقتی بچم به دنیا اومد بردنش تو بخش نوزادان. سر راهشون مامانم و مادر شوهرم و شوهرم بهش گفته بودن این بچه ی ویداس؟گفته بود آره ازش گرفته بودن و کلی خوشحال بودن... بعدش شوهرم که منو دید دستامو محکم گرفت و ازم عکس گرفت جلو بقیه روش نشد بوسم کنه...بعد که رفتیم تو اتاق خصوصی اونجا پیشونیمو بوسید و گفت چقد طول کشید پس :))))))))
پیامبر(ص)فرمودند:**هر کس ابروی مومنی را حفظ کند بدون تردید بهشت بر او واجب شود** چـــــــــــــــادرِ مـن نـه بـرای نشـان دادن فقـر در سریـال هـای کشـورم است … نـه لبـاس متهمـان ِ دادگـاه و زنـدان هـا … چـادر مـن تـاج بنـدگـی مـن است … سنـد زهـرایی بـودنـم را امضــا میکنـد …
دخترمو که دید با علاقه نگاهش کرد و گفت وای چه بانمکه دخترم صورتش سفید و لباش قرمز بود برای همین توجه باباش را جلب کرد یک حالی هم از من پرسید .همین
‏کلا نصیحت کردن کار اشتباهیه چون طرفت ناراحت میشه باید بذاری نابود که شد بری باهاش همدردی کنی، خوشش هم میاد 😊
من که تو ریکاوری بودم بچم رو میخواستن ببرن بخش نوزاران چون مشکل داشت .بچه من خیییلی شکلش عجیب غریب بود در نگاه اول میگفتی ناقصه!!! سرش کوچیک بود تنش خیییلی بزگ کلا مستطیلی بود اصلا هم گردن نداشت بس که ورم داشت.تو راه بخش دیده بودش بعدش هم با یه دسته گل بزرگ تومد ملاقاتم و جلو جمع خم شد رو تخت و بوسم کردم.لحضه باحالی بود.الان هم پسرم شکر خدا شکلش طبیعی و درست شیطونی شده واسه خودش.تو دل همه خودشو جاکرده
کاربریم 10ساله شده❤💙💚💛
اون لحظه زیبا رو که من ندیدم ولی مامانم تعریف میکنه: تا پسرمونو به شوهرم نشون دادن اشک تو چشاش جمع شده بوده و برگشت به مامانم گفت: _ مامانم فک کرده چه چیز مهمی میخواد بگه! _ گفت : الان باید برم گل بگیرم یا بعدا ؟!!!
دفعه اول بچه ام رو تو سردخونه بیمارستان دید. دفعه دوم ماموریت بود و تو سردخونه قبرستون دیدش. کاش این یکی بچه ام زنده بمونه مثل آدم ببینیمش. بازم خدارو شکر که روحیه دارم و مثل قبل زندگی شادی دارم.
بزرگترین تراژدی زندگی مرگ نیست... بی هدف زندگی کردن است
دفعه اول بچه ام رو تو سردخونه بیمارستان دید. دفعه دوم ماموریت بود و تو سردخونه قبرستون دیدش. کاش این یکی بچه ام زنده بمونه مثل آدم ببینیمش. بازم خدارو شکر که روحیه دارم و مثل قبل زندگی شادی دارم.

انشاالله صحیح و سالم به دنیا بیاد عزیزم
دفعه اول بچه ام رو تو سردخونه بیمارستان دید. دفعه دوم ماموریت بود و تو سردخونه قبرستون دیدش. کاش این یکی بچه ام زنده بمونه مثل آدم ببینیمش. بازم خدارو شکر که روحیه دارم و مثل قبل زندگی شادی دارم.

عزیزم انشاءالله خدا یه فرزند سالم و صالح بهتون بده...
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز