2777
2789

اونوقت که قرار بود بیان و همسرم همش عجله داشت خونه پدرم خونه سازی داشتن و وضعیت داخل خونه خوب نبود شوهرم منو دیده بود فقط گفت باید پدرومادرم بیان برای خواستگاری بعد خونه مادربزرگم سرشون خلوت بود و دایی مجرد داشتم شماره داییمو دادم به همسرم گفتم به مادرت بگو زنگ بزنه بگه امشب میایم خونتون. غروب داییم خونمون بود و گوشیش زنگ خورد که مادرشوهرم بود تمام بدنم لرزید بعد گوشیو قطع کرد به مادربزرگم گفت بریم خونه مهمون داریم.اونا خونه پدر شوهرمو خیلی کم میشناختن به خالم گفتن حتما برای خواستگاری تو میان خالمم گفت نه بابا.بعدش بعد چن ساعت خالم زنگ زد به بابام بیاید اینجا مهمون شماهمسرمم به من میگفت تو هم باید حتما بری منم دل به دریا زدمو رفتم با پدرو مادرم همین که خالم زنگ زد دیگه بابام اینا فهمیدن گفتن حتما خواستگاریه.به محض اینکه از در خونه مادر بزرگم وارد شدیم تمام بدنم میلرزید و اول بار با پدر شوهرم روبرو شدو بعدش با مادر شوهرم وخواهر شوهرم اونا اول بار بود منو میدیدن منم همین طور.یه ربع ساعتی نشستم و رفتم توو آشپزخونه دیگه بیرون نیومدم.بعد یکم پدر شوهرم منو خواستگاری کرد و پدرم گفت جواب قطعی رو چن وقت دیگه بهتون میدم پسرتون هم تشریف بیارن لطفا.شوهرم میگفت بابام گفته این دختره خیلی سیاهه در حالی که اصلا سبزه هم نیستم مایل به سفیدم.دیگه جلسه بعد که جواب مثبت دادیم شوهرم هم اومد ومهریه رو هم تایین کردیم و تمام

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


وقتی که آرین اومد خواستگاریم من خیلی جون بودم و تازه هجده و نیم سالم بود اما به دلیل چهار سال جهشی خ ...

ببخشیدا خنده ام گرفت از مهریه تون.بیشتر شبیه تجارت بود تا ازدواج    

تو تخیلاتش اینارو گفته :|

این پست مال سال نودوشش، دو ماه پیش خواستگاری خواهر زادم بود سن تولدش سکه مهریه بود و ی خونه 180متری تو نیاوران ب نامش کردند ی سانتافه و ی ویلا تو کیش ب نامش زدند کلا دوست عزیز هستند از این چیزا ،من ب خاطر خواهر زادم خوشحالم امیدوارم تو زندگی عشق هم تجربه کنه

کاش منم یکم از این حسی که شما ها داشتین رو بداشتم ولی افسوس 😔😔😔 تا یک هفته بعد از خواستگاری فقط گریه میکردم ازدواجم سنتی بود دوستام میگفتن عشق و علاقه بعد از ازدواج بوجود میاد ولی الان با گذشت 2 سال از زندگی مشترکمون هیچ حسی ندارم   

من ک قبل از اومدن اولین خواستگارم، همش استرس اینو داشتم نکنه سینی چایی از دستم بریزه، ب خاطر همین چند تا سینی امتحان کردم تا مشکلی بوجود نیاد، دیگه برای خواستگاری آخری ک منجر ب ازدواجم شد،وارد شده بودم

از هاکوپیان تا حالا خرید کردین؟؟؟؟  

https://www.porsall.com/Poll/Show/6e59de601e8144e

روی لینک بالا کلیک کنین و اگه دوست داشتین به سوالاتش خیلی کوتاه و کمه پاسخ بدین و اینم ثواب   کارای خیرتون قرار بدین. تشکررررررر فراوان  

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

سگ فرنچ بولداگ

arusha37 | 20 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز