2777
2789

 اولین جشن تولد کودک برای مادر و پدر می تواند هیجان انگیز و حساس باشد. والدین برای آنکه این روز را خاطره انگیز کنند تلاش می کنند تا به بهترین شکل این جشن را برگزار کنند. اولین جشن تولد کودک شما به چه شکل بود....

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


ما چند تا تولد گرفتیم یعنی تعداد دفعات رو زیاد کردیم و بجاش تعداد مهمونها رو کم. اینجوری پسرم چندین بار ذوق کرد به خاطر کیک و شمع؛ زیاد هم شلوغ و پر سر و صدا نبود که خسته بشه.
ما تصمیم گرفتیم برای جوجه تا1سالگی ماه گرد بگیریم و تا حالا4تا گرفتیم...یه کیک و یه کادو کوچیک و خودمون..نهایت30دقیقه...که چندتاعکس یادگاری باشه...بچه تحملش کمه...انشالله 4_5ساله شد یه جشن مفصل میگیریم که خودش انتخال کنه چی میخواد و چطوری باشه
در هر چیز بد بذر مزیتی مثبت به همان اندازه یا بیشتر هست.ناپلون هیل
2805
اولین جشن تولدش چهارم ماه دیگه است.و من دارم با همه ی عشقم،و ظرافت تمام تم تولدش رو خودم درست میکنم.چون خونمون کوچیکه مجبورم دو تا تولد بگیرم.همه چیز قراره ساده برگزار بشه.
روزگار هر چی تغییر کنه من چشم نمیگم
جشن تولد پسرم عالی بود اگرچه تعدادمون کم بود ولی خیلی خندیدیم و حسابی خوش گذشت
تورا میان مرزهای چشمانم پناه میدهم با آغوشم اسیرت میکنم به استثمار میکشم چشمان کوچکت را تن کوچک و خوشبویت را به باوزانم حراج میزنم بند بند دلم را به صلیب نگاهت آتش میزنم اینجا میان وطن تنم پرچم چشمان زیبایت آزادی ام را به یغما می برد هیهات از نقشه دستان کوچکت که تمام جهانم را به یک بغل گرفتن تو باختم... هیهات از تو ...
پسر من فعلا دوماهشه ولی ما برای چهل روزگیش کیک خریدیم و فامیلهای درجه 1 رو دعوت کردیم جالبه که پسرم در تمام عکسها لبخند میزنه و چشماش بازه خیلی خوش گذشت امیدوارم خودشم بزرگ که شد به اندازه ما از دیدن عکس و فیلم چهل روزگیش لذت ببره
این نیز بگذرد
تموم کارای اولین تولد دخترم رو خودم انجام دادم. از درست کردن تم تولد، لباس تا شام و سفارش کیک. البته خیلی خودمونی بود مهمونیمون و خیلی شلوغش نکردم. در کل همه چی خوب و مرتب و خوشگل شده بود. همه این کارا رو با ذوق و شوق انجام میدادم. همسرم هیچ کمکی نکرد ولی خودم از پسش براومدم

خدای بینظیرم، شکرت

اولین تولد پسرم باباش کنارمون نبود ...میخاستم تولد بگیرم مامان شوشو و خواهرش حرفی زدن که بغضم.گرفت ...تولد نگرفتم ...وقتی شوشو اومد جشن سه نفره گرفتیم ....خیلی دلم گرفت
یکم لاغربشیم بدنیستhttp://mob.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1392848
جشن تولد دخترم پدر و مادرم و هیچ کدوم از فامیلهای نزدیکمون کنارمون نبودند و چند تا دوست و آشنا اومدند همسرم جشن تولد مفصلی گرفت ولی چه فایده که دو روز بعدش از کار بیرونش کردند و بعدش به جای خوشحالی همش ناراحت و گریه میکردیم
تولد یکسالگی پسرم ماه رمضون بود تیر ماه خانواده خودم همسرم رو برا افطار دعوت کردم و بعدش شب تولد گرفتیم پسرم خوابش میومد ولی به هر زحمتی بود سرشو گرم کردیم و عکس و فیلم ازش گرفتیم تمام کارای افطار و تزئین تولد و دسر و... با خودم بود ان شاالله ب ا سال بعد میخوام کیک تولدش رو خودم درست کنم
الهی شکرت
تولد یک سالگی پسرم،با این که از قبل اعلام کرده بودم می خوام سر وقتش بگیرم،خانواده شوهرم رفتن مسافرت.ولی من تولدشو با حضور خانواده خودم گرفتم .البته خواهرشوهرم بود.یه هفته بعدم دوباره یه تولد ساده با حضور خانواده شوهر گرفتیم.😁
دوخت سرویس اشپزخونه های دلبرونه @rey.han.handmade ارسال پستی به سراسر کشور
یاسی اولین جنشن تولد دخترم پارسال بود با با حضور 5تا از دو ستای نی نی سایتیم و نی نی های نازشون درسته تعدادمون کم بود ولی با دوستانی دور هم جشن گرفتیم که از ماهای اول بارداری تا همین الان کنار هم هستیم خیلی خوش گذشت به دخترم آترین هم خیلی خوش گذشت
لینک کانال ترکیه👇👇👇👇 https://telegra m.me/ya30turkey
تولد دخترم توی ماه رمضان بود.سه نفره یه کیک گرفتیم و جشن کوچولو. برای بعد ماه رمضان هم یه جشن تولد خیلی مفصل گرفتیم.تم تولد پروانه ی صورتی و سفید بود.شام بیرون سفارش دادیم.دسر و سالاد خودم درست کردم.پروانه های فوندانتی روی کیک هم خودم درست کردم و دادم قنادی مونتاژ کرد برام.دو شب پشت سر هم تولد گرفتیم.شب اول خانواده ی شوهرم.و شب دوم خانواده ی خودم.تقریبا هر شب چهل نفر.دخترم خیلی خوشحال بود و ذوق میکرد .خیلی برام راضی ککنده بود.تنها مساله این بود که من دو ماهه باردار بودم و به هیچ کس حتی مادرم نگفته بودم.و یه کم بهم فشار اومد.اما شکر خدا همه چی خوب سپری شد.
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز