2777
2789
عنوان

حس میکنم از شوهرم متنفففرم

208 بازدید | 3 پست

خیییلی دوسش دارما ولی یه وقتا یه کارایی میکنه حس میکنم ازش نفرت دارم بعد دلم میخواد بگم ببین بیا یه هفته به هم کاری نداشته باشیم با هم اصصلا حرف نزنیم ولی خب بگم ناراحت میشه

وااقعا یه وقتا دوست دارم چند رپز ارش بی خبر باشم یه نفسی بکشم ولی نمیخوام هم ناراحت بشه هم به حرف نزدن باهام عادت کنه

ولی وااقعا شماها چیکار میکنیذ این وقتا که کار شوهرتون میره رو مختون؟

یه وقتا دلم میخواد یه مدت از هم خبر نداشته باشیم که دلم براش تنگ بشه

این طبیعیه؟

از یه جا به بعد فقط اضافه میکنی به انباریه دلت. همین

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


کاری که بین من و شوهرم فعلا جواب داده مقابله به مثله . مثلا خونس کار نداره همش تو گوشیه من همش دارم کار میکنم تمیز کاری جمع و جور  .به بچه ها می رسم اون انگار مال این خونه نیست هیچ کمکی نمیکنه . وقتی ناراحت میشم بهش میگم و میشم مثل خودش یا بدتر . میگم خودت میدونی و خونه و بچه . یکم خودشو جمع میکنه تا چند روز خوبه . تا باز تذکر بدم . خودشم میگه این روش از قهر و دلخوری بهتره. فعلا که جواب داده بین ما. 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز