پسر منم این سنی که بود میپرسید
باید یه جوری بگید که دروغ نباشه
من گفتم شما خیلی کوچیک بودی توی شکمم ، مثل دونه ی گیاه که زیر خاکه. بعد آروم آروم بزرگ شدی مثل همون گیاهی که مواظبش هستیم تا ذره ذره بزرگ شه و از خاک بیاد بیرون و دیگه وقتی اونجا واست تنگ بود ، دکتر تو رو آورد بیرون .
و چون سز بودم جای عمل رو بهش نشون دادم و قانع شد