سلام پریروز با پدرشوهرم دعوام شد اخر سر بهم گفت خونه تو نه. خونه سعید. مثلاسعید اسم شوهرم. چون انگشت اشارشو اورد تا تو چشمم و جدیو با خشم این حرف زد برام سنگین بود از اون روز تا حالا اروم نشدم یکسر با شوهرم دعوام شد. حالاهم خانواده خودم اوندن وساطت ولی ره من میگن کوتاه بیا... الان دوباره رفتم خونه پدرشوهرم داد بیداد کردم اومدم هنوز آروم نشدم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اینقدر بی سیاست بازی و کولی بازی دربیار که شکست خورده در انتها تو باشی، اولا حتما و حتما بس کن و حتما و حتما اول خونه رو بزن به نامت، تمام و کمال ،سریع این کار رو بکن، دوما حتما و حتما و حتما تمام کن این مسخره بازی رو، چون تا الان که نازت می کشن و در اوج هستی جریان رو تمام کن، خانومی خونه رو بزن به نامت، و عاقل باش، به جای گریه فکر کن، خانومی.... با سیاست، اصلا و ابدا نیستی، خونه باید در سند به نامت بشه، سریعتر این کار رو انجام بده و با درافتادن با یک پیرمرد خودت رو شکست خورده نکن، بس کن
اروم نمیشم ۳ روزه هیچی نخوردم همش گریه میکنم.زجر کش شدم.چرا یک پیرمرد با ۶۰سال سن به من این حرف بزنه
پدرشوهر من بالای ۸۰سالشه من جای نوه اشم .انقدر دق داره زندگی مارو میبینه یرقان کرده انقدر حسوده که نگو .من در مقابل تمام دخالتا و فتنهاشون تنها کاری که کردم رفت و امدم خیلی کمه یعنی سالی یه بار .اونم بچه هامو نمیبرم دیکه میخان دق کنند به امید خدا .حالا چقدر شوهرم بهشون خوبی کرد به شوهرمم تو دهنی زد