وای خدای من رفته بودم مغازه برای یکی از بچه های فامیل شیر کاکائو بخرم پیله کرده بود شیر کاکائو میخوام همزمان داشتم با گوشی صحبت میکردم عصبی بودم سر یه موضوعی این بچه هم گریه میکرد کلافم کرده بود رسیدیم مغازه به اون آقا گفتم لطفا یه ک.ی.ر شاشایو بدین به این بچه ساکت شه
وای اون لحظه میخواستم زمین دهن باز کنه من محو بشم حالا پشت خطیم هم داشت میترکید از خنده خودمم خندم گرفته بود با چه شرمندگی من اون مغازه رو ترک کردم دیگه هیچوقت از کنار اون مغازه رد نشدم😶😂
خدا سر هیچکی نیاره از این سوتی ها:/