کجا رفتن پیچوندنت خب تو هم میرفتی
ای وای.یه سالو نیم سخت که.تلویزیون روشن کن حواسش پرت شه.شاید گشنشه طفلک
یاد جاریم افتادم همه رفتیم عروسی به جز خواهرشوهرم
جاریم نوزاد ۶ماهشو گذاشت پیش خواهرشوهرم نبردش عروسی
خواهرشوهر هر ده دقه یه بار زنگ میزد صدای ونگ ونگ بچشو براش میزاشت جاری شاکی شده بود ک نباید زنگ بزنه بگه بچت گریه میکنه😂😂😂😂
اگه دوست نداری هرگز قبول نکن میدونی چقد مسئولیت داره ؟ خدای نکرده اتفاقی بیوفته هم خودش هم شوهرش طلبکارت میشن
آخي
خيلي كوچولوعه
اتفاقا خواهر كوچيكتر من دختراشو گذاشته بود پيش خواهر بزرگترم كلي هم دستور داده بود اينكارو نكن اونكارو كن
زنگ زدم ديدم طفلي اونقدر دنبال اينا دويده داغونه گفتم وا خب يه كارتون بزار آروم شن استراحت كني گفت نه فلاني گفت كارتون نزار گفتم فلاني اگه براش مهمه بشينه خودشو نگه داره اون خودشم من به چشم خودم ديدم براشون كارتون ميزاره هر وقت رو اعصابشن
درضمن تو مسئول تربيت كردنشون نيستي
تنها وظيفه ات اينه كه اينها رو سالم تحويل ننه باباشون بدي دستتم درد نكنه
اونم همينكارو كرد هي هم ميگفت منه خنگ چطور زودتر اينكارو نكردم؟😂😂😂
