تو شهرما جایی رو بلد نبودیم خروس داشته باشه
به هزار جون کندن پیدا کردیم
اقایی که میفروخت بهش پول دادیم خودش کنار خیابون قربونی کرد
همون جا کنار خیابون از خون خروس خود اقا زد رو موهای پسر
موهاش خوابید
من گفتم خون زده شده بخاطر اونه برام مسخره اومد
رسیدم خونه بردمش حموم
بعد حموم هم موهاش دیگه سیخ نشد
هنوزم برام عجیبه