توام به شوهرت بگو حالا که کار منو بی ارزش کردی سریع شماره کارت دادی برو بگو من مقصر نیستم
تازه یه تشکرم نکردن بخاطر کار تو
ببسن من مادرشووهرم میخواست خانه بخره پول کم داشت ماشینمو فروختم بهش دادم الان 3 سال گذشته پولمو نداده ررفته یخچال ساید خریده اندازه بدهیش به من ماشین من که به گاج رفت الان پولمم بده گوشی هم نمی تونم بخرم تازه برام قیافه هم میگیره و پز میده که سایت خریدم
اصلا خوبی به کسی نیامده
پول هر کی میخواد باشه.بلاخره مقصر تمام و کمال شوهر شماس.هم موقع کمک خودشو کشیده کنار،هم باعث شده خجالت بکشن از عروس قرض بخوان،هم فرصت نداده بیچاره ها یکم خودشونو جمع و جور کنن از مریض داری بیان بیرون فوری شماره کارت فرستاده.از صدتا دشمن دشمن تر بوده فقط اسمش داداشه.اونام ناراحت شدن سرشما خالی کردن.در کل ولی از این بحثای مسخره خانوادگیه.خودتو ناراحت نکن
ببخشید ک‌تند گفتم ...چون من فک میکنم وقتی پدری مریض میشه ،اول باید پسر ب دادش برسه ...تقصیر شما هم نیست ،وقتی همسرتون، خواهرشو دست تنها گذاشته ،شما ک غریبه ترید بااااید انتظار تشکر و ....از خواهرشوهرتون داشته باشید
اسی جان اینجا بیشتر همسرت مقصر بوده نه شما نه خواهرشوهرا شما رفتارشونو ندید بگیر پیش میاد
اتفاقا باید قبلش خودتون میگفتین چیزی لازم ندارین نه اینکه مثل غریبه ها رفتار کنین .
به هر حال بپذیر اونا ناراحتن . می خوای دوستتُ بشناسی تو غم و ناراحتی اون خودشُ بهت ثابت میکنه .
شما نباید میذاشتین اونا ازتون پول بخوان باید خودتون پیش قدم میشدین . غریبه که نیستین پسر و عروس هستین .
آمو ترخدا یه کم یواش تر .ما هم عروسیم هم خواهرشوهر. اصلا شمای عروس فکر کن برای پدرخودت کاری انجام دادی مگه چی میشه.والا اگه پول من باعث ترخیص بابام بشه از خوشحالی بال درمیارم. درضمن قصدشون نبوده که پس ندن. اصلا چرا باید خواهرشوهرت تشکر کنه مگه واسه پدرشوهر خودش ازت پول گرفته. این وظیفه شوهرته که ازت تشکر کنه چون اول از همه تاج رو سر شوهر خودت گذاشتی.
بنظرم شوهرو ول کن. یبار خودت برا خواهره تعریفرکن بگو واقعا فهمیدم شوهرم شماره فرستاده ناراحت شدم. باورکرد ک خداردشکر نکردم بدرککک. خودتو نباید بکشی...خونواده شوهر همیشه پشت پسرشونن. توصادقانه حرفتو یبار بزن. همین
خواهش میکنم عزیزم. ولی چون خواهرش بعنوان مراقب بیمارستان بوده و یهو خواستن مرخصش کنن کارهاشو کرده . برادرای بزرگتر هم دارن و باید بگن شوهر من رفته دنبالشون برای برگردوندن . برادرای دیگه سرکارشون بودن
