دارم دیونه میشم از بس بهم آکیزونه حتی پیش باباش نمیمونه ک من کارامو کنم کلی وسیله جلوش میزارم همش پنج دقه بازی میکنه بعدش میاد پامو میگیره گریه میکنه ماماماماماما آخه کسی نیس بگه ماما چه غلطی کنه هم کار خونه هم توی فسقلس هم بابا جونت ب کدوم برسم دارم کم میارم بخدا
ففط یک سالشه اما ب اندازه بیست سال پیرم کرده تو مهمونی و همه جا بهم آویزونه اصلا وقت ندارم ب خودم برسم خانما عاجزانه کمک
وای عزیزم دقیقا مثل منی
سنش چقدره؟
من دخترم تو خونه مثل کوالا بهم چسبیده ولی تو مهمونی مثل کوالا به بقیه میچسبه کاری به من نداره
پسرمن با غریبه ها جوش نمیخوره وتوجمع اویزونمه وگرنه با باباش راحتتره
پسر من صبح تا شب آویزونه منه بازی که اصلا نمیکنه تا پیشش نباشم میاد سراغم همش ماماما یا دستش تو یقه مه ام ام یا گریه میکنه میگه ددر یعنی خونمون شده آشغالدونی دستشوییم نمیتونم برم میاد پشت در زار میزنه به هیچ کاریم نمیرسم
بیتسابه برعکس من
تازه در توالتم نمیذاره ببندم فکر کنم دستشویی میرم کل ساختمان میفهمن از اون که گریه از منم اومدم مامان مکالمات هر روزه ما تو دستشویی
خخخخخخخخخخخخخخخخ
عزیزم دختر منم دقیقا اینطور بود ولی از دوسال به بعد کم کم بهتر شد دیگه سه ساله شد راحت شدم هم راحت بدون بهونه مهد کودک رفت همینکه هروقت میخواستم پیش مادرم میموند و من به کارم میرسیدم.
بتسابه من کلا قید دستشویی رفتنو زدم وقتی خوابه میرم دستشویی
پسر من حتی تو بغلم غذا میخوره در حال راه رفتن سنگینم شده احتمالا دستم ناقص شه به زودی
آره بمیرم درک میکنم پس شماها هم مث منین دوستان توروخدا یه راه بیاین پیدا کنیم منم برا دستشویی مشکل دارم بخدا تا برمیگردم سیاه میشه انقد گریه میکنه
واقعا نیکی جان یعنی امیدی هس
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز