ببین ما فعلا انتقالی اومدیم شهر غریب. دو سه ماه طول کشید تا کار شوهرم درست بشه و ما رو بیاره. تو این مدت من خونه بابام بودم. خرج خونه کلاً با بابام بود ولی بازم برای خرج بچه ها نیاز به پول داشتم و اجازه نمی‌دادم پدرم هزینه کنه. هر ماه حدود ۴ میلیون خرج پوشک و دکتر و خوراکی بچه ها میشد. ولی شوهرم یکبار یه هزار تومنی برا خرج من و بچه ها نریخت. منم نگفتم چیزی بده. فقط تو این سه ماه یه ۹۰۰ تومن پدرم باید به حساب شوهرم قسط می‌ریخت که اونو برداشتم.
الان چطوری بهش بگم اجاره خونه کمک نمیکنم؟
درکت نمیکنه درکش نکن ب خودت اهمیت بده جای اینکه انقد به این ادم اهمیتبدی و تو ذهنت و زندگیت بزرگش کنی و نشخوار فکری برا خودت درست کنی فقط سعی کن کارایی انجام بدی حالتو خوب کنه روحیتو بهتر کنه پیشرفت کن تو زندگیت پس انداز داشته باش
سعی کن ضعف نشون ندی بهشون
همیشه قوی باش
به بیخیالی و بی‌اهمیتی بگیر شوهرت و اقوامشو
بزار اونا درگیر کثافت کاریو خاله زنکیشون باشن تو درگیر پیشرفت و حال خوب خودت...
میگفتی به اون زن هرزه خائن هنوزم میگی زنداداش؟؟؟ خبر نداری زندگی پسرتو چجوری خراب کرده! خیانتش براشون مهم نیست؟
این مادر و پسر تقاص دادن. فقط مونده تقاص شوهرت. اونم به زودی در حد ناحقی خودش میبینه....
چوب خدا صدا نداره
میخوای بهش بگی برا تشکر ب پدرم دادم چون وظیفه ی تو رو پدرم لطف کرد انجام داد
یا بهش بگی کلاسی چیزی ثبت نام کردی
یا به دوستی کسی قرض دادی
یا حساب بلندمدت باز کردی ضرر می‌کنی اگه پولتو بدی برا اجاره
بعد هم کمک کردنتو کم و کم تر کن ب صفر برسون
اینکه میخوای یه دفعه ب صفر برسونی یا کم کم قطع کنی کمکتو ب خودت و زندگیت بستگی داره
ولی انقد حرص نخور
مثل شوهرت باش موذی و سیاسی کاراتو پیش ببر
هم میتونی با عصبانیت کاراتو پیش ببری هم با سیاست و بی اهمیتی
ولی نزار شوهرت ازت خیلی بدش میاد بالاخره هم خونه اید ب خاطر ارامش خودت ریلکس و بی اهمیت باش
مثل شوهرت
چون اگه عصبی باشی خودت و بچهات هم آسیب می بینید و کم طاقت میشید و دیگران لذت میبرن از رنج دیدنت قوی باش
ای خواهر من اگه حاضر جوابی بلد بودم همون دفعه اول همشونو میشستم پهن میکردم. نه که ۷ سال زجر کش بشم.
به قرآن نمیدونی هنوزم منو یه طرف قرار میده بعد خودش و جاری و شوهرم رو کنار هم می‌ذاره.
مثلاً میگه تو مشکلت اینه که خودتو خیلی پاک و بی گناه میدونی، من بدم، جاریت بده، شوهرت بده فقط تو خوبی.
آره راست میگی.
سیاست سیاست سیاست ، ضلعی که کمبودش تو زندگی من خیلی احساس میشه.
میخوام بهش بگم امسال اجاره کمک میکنم ولی سال بعد اگر نمیتونی خودت اجاره بدی ما برمیگردیم شهر خودمون تو تنها بمون. خرج مارو هم بفرست
اخ از دست تو، من که میگم اونا همشون لنگه همن ،مگه نگفتی با رها مچ مادر شوهرتو گرفتی ،مادرشوهرت حق داره اخه مچ خودش باز شده مال اون عروس سیاست مدار خرابشم باز شده ،شوهرتم که بدیاشو خودت میدونی اون دوس داره از تو هم ی اتو ببینه ،ولی تو دستش ندادی،کرایه خونم مرگو کمکش کن مگه وقتی شغل نداشتی کرایه خونه رو میدادی ،بخدا کوتاه بیایی این مرد همه خرج زندگیو کم کم میندازه گردنت ،ماشین بگیر طلا بخر لباس بخر ارایشگاه برو خرج قرون فرت کن پول نمونه بهش بدی ،خودت خودتو بالا ببر دشمناتو بسوزون ،بگو هر چقدر به من بهادادی الان من برات جبران میکنم ،
