من و مادر شوهرم هر دو مریض شدیم ،مادرشو برد دکتر ( با اینکه شوهر پولدار و ماشالله سرحال داره).وقتی برگشت گفت انقدر نگران بودم برای مامانم،منم گفتم برای منم نگران شو دیگه،گه همچین جوابی داد،خیلی دلم گرفته از دستش ،به معنای واقعی دلم شکست،شما بگید من چیکار کنم،بهش میگم باهم بریم خونه مامانت همش تنها میره،کاری کرده ک هر کی هر چی دلش میخواد بهم بگه،برعکس دایی و داداشم انقدر زن دوستن آدم کیف میکنه،همیشه مامانم بهشون میگه خانوماتون براتون میمونه ما رفتنی هستیم،قدر خانوماتونو بدونین
این شوهرا رو از کجا پیدا میکنین؟🤯😒
باهاش دهن ب دهن نشو شعورش در همین حده
چه مادر شوهر خوبی داری
متنفرممممم از همهی نررررررر ها متنفرم
تو هم مامانت دوست داشته باش
بگو ببند ....
برو بچسب ور دل ننه ت
توم یه اسمی و سایه سنگینت رومه اوشگول
سوره مزمل و سوره جن (شب نخونید) محبت زن وشوهر .رو شربت بخونید هر دو بخورید
چه شوهر خری داری
مثل منی فک کنم سیاست نداریم
شوهر منم همینه غصه نخور
تنها نیستی
عزیزم چقدر ناراحت شدم.حرف خوبی نزده.
ببین نباید شوهرت رو بین خودت ومادرش قرار بدی
مرد رو با تحکم نمیشه مهار کرد ولی با زبون خوش چرا
ببخشید ولی چقد وحشیه
با بعضی حرفهاا چقدر دله آدم میشکنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز