اول بگم من سن و سالی ندارم ۱۷ سالمه
من بابا و مامانمو دوست دارم خیلی خوبن ولی همش گیر میدن به من نمیزارن تنها برم جایی یاکلا با دوستام
سختگیرن باورتون نمیشه اما من الان یه بار هم کافه نرفتم یه بار هم باپسر یا دختر فرقی نداره بیرون نرفتم حتی کلاس هامم با مامانم میرم برای مدرسه هم سرویس دارم خوب منم دل دارم دلم میخواد خوش باشم بگردم یه شیطنت نوجوانیمو کنم از طرفی هم با هیچکی رفت و آمد نداريم تو خانواده با همشون مشکل داریم حتی خواهر هم ندارم کلا زندانیمانگار بدون هیچتفریح و کاری دیگه نمیکشم واقعااا عر روز به مامانم میگم منم نیاز دارم تنها باشم بیرون برم