2777
2789
عنوان

خسته شدم بخدا از زندگیم😪😪

158 بازدید | 2 پست

اول بگم من سن و سالی   ندارم  ۱۷  سالمه   

من بابا و مامانمو دوست دارم  خیلی خوبن ولی    همش گیر میدن به من نمیزارن   تنها برم جایی  یاکلا با دوستام 

سختگیرن باورتون نمیشه اما من الان یه بار هم کافه نرفتم    یه بار هم  باپسر یا دختر  فرقی نداره   بیرون نرفتم   حتی کلاس هامم با مامانم میرم  برای مدرسه هم سرویس دارم   خوب  منم  دل  دارم  دلم میخواد   خوش باشم بگردم  یه شیطنت نوجوانیمو کنم    از طرفی  هم   با هیچکی رفت و آمد نداريم   تو خانواده   با همشون مشکل داریم    حتی خواهر هم ندارم    کلا  زندانیم‌انگار  بدون هیچ‌تفریح و    کاری   دیگه   نمیکشم واقعااا   عر روز   به مامانم میگم  منم  نیاز دارم   تنها باشم بیرون  برم 

یا مثلا تو جامعه باشم میگه دخترا میرن با پسرا لاس میزنن نمیخواد بری میگه موقع دانشگاه به بابام هم مبگم میگه جامعه خرابه حق نداری تنها جایی بری هر جا بری با مامانت       

بخدا خسته شدم نمبدونم چطوری راضیشون کنم تازه خودشون هم اصلا تفریح ندارن یا منو جایی نمیبرن همش تو خونه هستم‌ دوستام هزار بار تولد دعوتم کردن اما نتونستم برم بخدا یه کاری میکنن آدم نخواسته بهشون دروغ بگه یا بپیچونه حالا کلاس رو اما من نمیخوام اینطوری باشم      

شما بودید چیکار میکردید

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792