من متاهلم
شوهرم انسان درون گرا و بشدت کم حرف
یه دوستی داره ک خخخیلی ب هم نزدیک هستن
یکی دوبار چیزایی ازش دیدم
مثلا یبار سر سفره شام بودیم، خانواده یکی دیگه از دوستا اومدن، و خواستن بشینن ک کنار هم شام بخوریم
یهو این دوست شوهرم جابجا شد و اومد کنار من نشست و گفت خانما و آقایون جدا بشینن
درصورتی ک اون لزومی نداشت جابجا بشه
خانمش هم یجوری شد
چندشب پیش هم اومده بودن خونمون. من رفته بودم تو اون اتاق بچه شیر میدادم.متاسفانه متاسفانه حواسم نبود یکی از دکمه ها لباسم نبستم... بعد بچه بغلم بود.. دیدم این مرد خیییره شده ب بچه....چشام گرد شد تو دلم گفتم واااا این چشه...... بعد دیدم زنش تندتند گفت پاشو بریم خونه....من گفتم چیه خب هنوز نشسته ین و... گفت ن باید بریم
بعد ک رفتن متوجه دکمه شدم و بشددددت ناراحت شدم و چند روز افسرده بودم....
حالا چندین وقت از این اتفاقا گذشته....دیشب شوهرم گفت بریم بیرون، گفتم میخوای ب خانواده فلان دوستت هم بگو بریم با هم شام رو بیرون بخوریم
دیدم گفت من میگم خودمون بریم.چرا اسم اونا رو میاری؟
احتمال میدم شوهرم شاید چیزای دیگه ای دیده از اون فرد
آخه من این چیزا رو خخخیلی دیر متوجه میشم.... دیگه این دوتا اتفاق خیلی ضایع بودن ک من متوجه شدم
بنظرتون تصور من اشتباهه یا آقاهه منظوری داره؟
اگه منظور داره ک قطع کنم ارتباط رو