سلام دوستان چند وقت یه آقایی بمن پیشنهاد ازدواج داد و بعدش که من قبول نکردم البته چند ماهی باهم تلفنی صحبت کردیم و بعدم من کات کردم و تمام شد من هیچوقت رازهامو به کسی نمیگفتم نمیدونم چرا اینو به عمه ناتنی گفتم و بعد مدتی متوجه شدم عمه ناتنیم و خواهراش بهم تیکه مینداختن ک تو دوست پسر داشتی وچندین بار غیر مستقیم تیکه انداختن و منم خیلی دلم شکست کمی جوابشونو دادم چون زیاد حوصله بحث ندارم تصمیم گرفتم باهاشون کاملا قطع ارتباط کنم و امروزم تو جمع فامیل دیدمشون باهاشون صحبت نکردم یکی دوتاشون سلام دادن خیلی سرد جواب دادم (کلا آدمای دورویی هستن تو ظاهر باهمه خوبن )و یکیشون صدام زد برم پیشش نرفتممم ،
کار خوبی کردی
از اینجور آدما باید فاصله گرفت
اره کار خوبی کردی نرفتی
دیگه مسائل شخصیتو به کسی نگو عزیزم
حالا خوبه باز تو یکبار اعتماد کردی بد دیدی بوسیدی گذاشتیشون کنار من خر هربار دلم سوخت بهشون خوبی کردم گرم گرفتم صمیمی شدم هربار ر......ن بهم باز گفتم عیب نداره ی برادرزاده دارن بزار خوب باشم باهاشون ولی باز تکرار شد تا اخرین بار ک گفت بابات تو رو کرده بزرگ ما (درحالی ک دوا دکتر و خر حمالیشونو همیشه کردم)
ببین عمه خوب نمیشه از من ب تو نصیحت
آره عزیزممم کاملا درک میکنم چی میگی و خیییلی اشتباهه با فامیل صمیمی شدن و خریت محضه راز دلو بهشون بگی آره به من بقدری تیکه انداختن و حرفای زشت زدن که برای همیشه ازچشم افتادن و واقعا من دیگه باهاشون هیچ نسبتی ندارم
بی خانواده و بی همه کس تویی ، تو همه تاپیکا داری بی احترامی میکنی خواستم بگم اسکول بی خانواده خودتی ن من
بمیری هم جوابتو نمیدم حالا هی جر بخور،هرچی با احترام حرف میزنم فک کردی کی هستی هرچی گفتی خودتو و امثال خودت
ایشون تو تاپبک اخرشون ب من بی احترامی کردن من چیزی نگفتم و تاپیکو از ترس قفل کردن حالا تو همه تاپیکا داره بی حرمتی میکنه،منم تو این تاپیک جوابشو مثل خودش دادم ، لطفا رسیدگی کنید
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز