2777
2789

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

من باردار عاشق این تاپیکا شدم جدیدا ، تازه بغضی شبا همسرم شب کاره نیستش از ترس میمرما اما دوست دارم

حالاوایسا، یدونه تعریف کنم

روستای همسرم اینآ رفتیم، بعد چند کیلومتر بالاتر امامزاده هست دور تا دوزش قبره😅😄اتاق داره، اتاق کرایه کردیم چون شب هواش سرد بود نمیتونستیم برگردیم همه خسته بودیم. شب پسر برادر همسرم جوگیر شده بود(خود این امامزاده شباش تو حالت عادی ترسناکه) چادر سفید نماز مادرهمسرم که همیشه و همه جا باهاشه رو سرش انداخته بود و هوهوهاها میکرد مادرهمسرم بنده خدا صدارو شنیده بود کلی جیغ زد همه بیدار شدیم..... من بودم سکته میکردم....... 

دوباره اذان صبح رفتیم وضو بگیریم نماز بخونیم

مادرهمسرم گفت دیشب خواب این امام امازاده رو دیدم گفت اینجا چن داره حواستون باشه یکیتونو میبره

دوباره پسر برادرهمسرم یه پرنده رد شد گفت وای اونحارو روح یه مرددده


کلا این سفرمون همش ترس و خنده بود🤣🤣🤣

دخترم😍عشق همیشگی من💕تو بزرگ‌ترین بهانه‌ی زندگی من و بابا هستی😍😍 ۱۸ اذر ۱۴۰۲❤ 
من باردار عاشق این تاپیکا شدم جدیدا ، تازه بغضی شبا همسرم شب کاره نیستش از ترس میمرما اما دوست دارم ...

ما اون روزا با فک و فامیل مینی بوس میگرفتیم میرفتیم دهات های اطراف ک امامزاده داشتن ، شبم رو قبرا فرش مینداختیم میخوابیدیم ، یه امامزاده هم بود پشتش قبر چندتا اعدامی بود، اونموقع بچه بودم حالیم نبود الان نمیتونم شب رو قبر بخوابم😶😶

اللهم الرزقنی کربلا

ما اون روزا با فک و فامیل مینی بوس میگرفتیم میرفتیم دهات های اطراف ک امامزاده داشتن ، شبم رو قبرا فر ...

اتفاقا پس برادرهمسرم شب میگفت گرمم بوده رو قبرا خوابیدم😅😄

دخترم😍عشق همیشگی من💕تو بزرگ‌ترین بهانه‌ی زندگی من و بابا هستی😍😍 ۱۸ اذر ۱۴۰۲❤ 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز