بقران هرچی بدبختی میکشم ازین خجالتی و دلسوزی و حماقتم میکشم بخاطر ی خجالت بچم ۲ سالش سوخت بچم مبارزه میکرد دوتا میزد یکی میخورد بجای اینکه بگ عزیزم سعی کن نخوری فلان رقیبش و بغل میکنه افرین باریکلا نثار اون میکرد و ب بچه ی من چرت و پرت میگفت حماقت کردم موندم بچم و غرورش و له کردم