همش درگیر بچه داریم
مدام گریه میکنه شیر میخوره پوشکشو کثیف میکنه
میذارمش روی پا تکونش میدم تا بخوابه . ی کوچولو ک خوابید دخترم سر و صدا میکنه نینی بیدار میشه 😐
کارهای خونه هم هست غذا بپز بشور بساب ریخت و پاشو های خانم کوچولو رو جمع کن
در طول شب ک مشغول شیردهی هستم در روز هم مدام تو خونه میچرخم و مشغولم
همسرم هم مدام سرکاره اگ چند ساعتی بیکارمیشه میره اسنپ
قسط داریم🙄
دگ جونم براتون بگه دیسک کمر و گردنم دارم خیلی سخته نینی رو بغل کنم ولی خب چاره ای نیست
...
میدونم این روزها میگذره
چشم روی هم بذارم بچه هام بزرگ شدن یا ازدواج میکنند یا سرکار و دانشگاه میرن.
و من تمام طول روز تنها خواهم بود و حسرت میکشم تا بشینم کنارشون.تا باهم کپی بزنیم و چای بنوشیم 😔
زندگی خیلی عجیبه