رعدی جان کلاس دخترم یکی از مادرا نماینده اس
بنده خدا انقدر زحمت میکشه خدا خیرش بده
مراسمی پیش رو باشه میاد مثلا دوتا پیشنهاد میده
هرکدوم بیشتر رای آورد همون کارو انجام میده
کل خریدارو خودش میکنه بعد فاکتور میفرسته گروه
میگه سهم هر مادری انقدر شد
هیچوقتم زیاد نمیشه نهایتا ۵۰_۶۰ تومن
همیشه هم کادو هم خوراکی تو جشنا برای بچه ها در نظر میگیره، خیلی روز شادی رو برای بچه هامون رقم میزنه خدا خیرش بده
همه هم میدن کلی هم ازش ممنونیم که مسئولیت به این سختی رو انجام میده
تمامی مناسبتها و جشنامون تا امروز همین شکلی بوده
فقط تکمیل اسم بچه ها کلاس اول انفرادی بود که هرکی دوست داشت یه چیزی به عنوان یادگاری یا خوراکی میداد بچش میبرد مدرسه وقتی اسمشو تکمیل یاد گرفت
پارسال روز معلم اعلام کرد هرکی میخواد گروهی خرید کنیم مبلغ واریز کنه جمع شد یه چیزی بگیریم که تعدادی که جمع کردن یه سکه پارسیان ۳ تومنی خریدن
ولی من جدا کادو دادم چون معلم کلاس اولش خیلللی برام باارزش بود اون به دخترم خوندن و نوشتن یاد داد من خودم جدا ۱ تومن کارت هدیه دادم بهشون به هیچ کسم نگفتم چقدر دادم
منم نماینده ام
باور کن انقد بدو بدو زحمت هست همین پول جمع کردن و...
پارسال ده روز وقت بود برا واریز پول
صبح روز یازده پاشدم رفتم کادو بگیرم یکی زنگ زده توروخدا پول منم بنویس دخترم گریه میکنه
هرچی گفتم بابا نمیشه من کادو گرفتم پول شیرینی هم برداشتم الان چی بخرم با صد تومن شما ....تکی بخر روز حشن میگمت بیا
لج که نه ....
باز گفتم باشه بریز بیاد
پول شیرینی وکمتر کردم نصف کردم گذاشتم روی صد اون خانم رفتم یه سینی بامبو گرفتم ....کوچیک بود
اچچندبارم شنیدم گفتن این همه پول دادیم یه خودکار دادن فلان
در حالی که پول وسایل تزیینی و پذیرایی و کادو و ..همه رو فاکتور میدم
قدر نماینده اتون رو بدون 😀😀😀
این جشن‌ها خوبن اما بعضی وقتها خیلی زیاده روی میکنن
به لحاظ مالی نمیگم
ولی دیگه چند مدل خوراکی و دسر که میبینی بچه ها یه قاشق خوردن بقیه رو ریختن سطل زباله
زمان ما که جشن ها کمتر بود بچه ها بیشتر کیف میکردن
الان هر روز جشن دارن دیگه اونقدرا براشون جذاب نیست
هر چیزی وقتی زیاد باشه از چشم می افته
مدرسه پسرم رسما منو روانی کرده بودن
هر هفته یه مراسم بعد میگفتن مامانا هم میتونن بیان
من چقدر مرخصی ساعتی گرفتم مرخصی روزانه گر فتم
آخه واقعا نیازی نبود
نمی‌رفتم هم پسرم ناراحت میشد
سر وکله زدن با اینا از هر چیزی سخت تره
هیچ وقت یادم نمیره
نماینده ای داشتیم خانم بسیار با حوصله و باسلیقه و متشخص
این بنده خدا نماینده کلاس دخترم بود
کلاس اول بودن
بعد یادم نیست به چه مناسبت برای بچه ها پول گرفتن کادو خریدن
گل لاله چوبی توی گلدون چوبی خیلی خوشگل بود
با نارنگی و سیب خریده بود
بعد یه مادر بی‌فرهنگ ورداشته بود عکس نارنگی نصف خورده شده و سیب گاز زده و گلدون رو هم چپکی گذاشته بود فرستاده بود تو گروه که با اون پول فقط همینو خریدین!!!!!!
البته بقیه مادرا از خجالتش درآوردیم
انگار طرف از پشت کوه اومده از قیمت‌ها خبر نداره
وای کارخیلی سختیه
ن من نمی تونم نماینده شم خیلی بدو بدو داره
اصلا این مادرای کلاس دخترم رو نه دیدم و ن می شناسم
چون جلساتم نرفتم
ولی تو گروه هستم اصلا جوشون دوس ندارممم
دخترم اصلا دوست شون نداره
همش میگه مدرسه مو عوض کن
ولی اون دختر بزرگم از اولش
باهم خیلی دوست شدیممم
خیلی خوب بود
النم ک مدرسه هاشون جدا شده
رفت و آمد داریممم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز