روحی
جسمی
روانی
داغونم
انقدر بیداری کشیدم استرس کشیدم مغزم خستس
سرفه های دخترم نابودم کرده جگرم آتیش میگیره
دیگه داروهارو با زور گریه میدم
بدتر اینکه شوهرم همچنان میگه من مریض نکردم
منم قهر کردم پروعه چقدر
گردن گیرش عین ننش ضعیف شده
گفتم برو اتاق بخواب بابا 🤢
هوووف
انقدر طفلی دخترم سرفه کرد
گلوم پر چرکه لباس گرم پوشیدم سردمه زیر پتوام
غرای منو پذیرا باشید بگذرید 💔💔