امیدوار جان من می خوام از دید پسرتون ماجرا رو بشکافم
چون خودم به خاطر خواهر کوچک ترم که ۱۸ سالشه خیلی خوب با مسائل این نسل آشنا هستم.
از رو این پیامتون مشخصه که شما هم متوجه تفاوت نسل ها هستین
زندگی خیلی تغییر کرده، این بچه ها خیلی گناه دارن چون می بینن تو دنیا چه خبره، تیک تاک و اینستاگرام و هزار تا پلتفرم هست که منعکس کننده دنیای همسالانشون تو کشورای دیگه هست
می بینن که چقدر زندگی نابرابر و متفاوته
خب الان یه بچه با شرایط پسر شما دو تا انتخاب تو ایران داره، یا درس بخونه و حداقل ۷ سال دیگه تو مسیر تحصیل باشه یا اینکه وارد بازارکار بشه اونم اگر شما شغل خانوادگی داشته باشین وگرنه باید بره با حقوق حداقل یا بی حقوق خاک خوری کنه که خب حق میدم که پسندش نباشه
اما یه بچه تو کشور دیگه بعد از دبیرستان هیچ لزومی به درس نداره، می تونه با کار حداقلی مثل صندوق داری یه زندگی خیلی معمولی رو داشته باشه و کم کم راهشو پیدا کنه.
اینکه ما انتظار داشته باشیم بچه ۱۴, ۱۵ ساله ما فکر آینده باشه و یک رویکرد دقیق و شسته رفته داشته باشه به نظرم توقع بی موردیه!
اون بچه الان فوران هورمون ها، هیجانات و کشف خودش رو داره تجربه می کنه که به اندازه کافی سخت هست.
تا اینجا می خوام بگم شرایط پیش اومده تقصیر شما یا فرزندتون نیست ولی نگرانی تون کاملا به جاست.
اما اینکه چیکار باید کنید؟ به نظر من تو این شرایط شما نباید دغدغه مندی تون برای پسرتون رو با مسائلی که با همسرتون دارید قاطی کنین. اول مسائل پسرتون رو با یک روان درمانگر متخصص حوزه نوجوانان مطرح کنین تا راهنمایی تون کنن.
و در کنارش فکر حل مسائل شخصی و تعارضات بین خودتون و همسرتون باشین.