سلام روکین جان
احتمالا شما منو نشناسی اما منکه میشناسمت 😄
بیا یه کاری کن .
ببین شهر ماهم همین رسم و رسوم هست یعنی غم از دست دادن عزیز یه طرف سیر کردن شکم لشکر یزید یه طرف
ادمایی که تا دو هفته پیش نمیشناختیشون همه فامیل میشن
ببین دوستی دارم که دور ازجان همه خودکشی کرد
دختراش جوان نوحوان بودن
پدرشون بیخیال بود مخارج رو پدربزرگ میداد
دو سه روزی که از غم بزرگشون گذشت دختر بزرگه گفت خاله مهسا یعنی دارم دیوونه میشم دوربرم شلوغه انگار جشنه میخورن میخوابن جلو چشم گریه پشت سرمون بگو بخنداشون هس ...خلاصه کنم
بهش یاد دادیم روز سوم یا همون هفتم که الان یکی شده
بعد از پایان روضه و فاتحه سرمزار ،،دختر بزرگش میکروفون مداح رو گرفت
از همه تشکر کرد و گفت بخاطر ارامش روح مادرم که همیشه تکرار میکرد هیچکسی عزا نگه نداره ریش اقایون و اصلاح خانما ....یا اگر جشنی هست همه راحت برین برگزار کنین
هیچ کس مشکی نپوشه تا چهل ....مادرم دوست نداشت غم و اشک مارو ببینن و طبق وصیت قبلیشون مثلا ..هزینه مخارج از امروز به بعد تا سال رو به مرکز کودکان سرطانی اهدا میکنیم حالا هرجا خودتون صلاح میبینین
و از همینجا تشکر میکنم از کلیه مهمانان ...وهلاصه یجوری حرف رو فهموند که جمع کنید برید
شمام حالا میدونم دوست دارین هر اتفاقی افتاد مراسمی شد به قول گفتنی آبرومندانه باشه
اما باید اقتصاد امروز رو هم در نظر گرفت
جای شما بودم همون روز خاکسپاری یه نهار یا شام. .همونحام اعلام میکردم که به دلیل وصیت مادرم مراسم نداریم هزینه ها اهدا به .....میشه
فوقش یه وعده میتونن خودشون رو تلپ کنن
بهتر از این هست که چند وعده تا سه روز بمونن هر هفته پنج شنبه بیان جمعه برن ....چهلم و سالگرد و عیدی و ....هزارتا مراسم دیگه