دقیقاااا همینه
جیران اینجا که من هستم (شهر همسرم)چند سال پیش یه سیل خییلی بدی اومد
سد شکست ولی به طور عجییییبی مردم نزاشتن شهر رو آب ببره
با دست خالی
گونی میاوردن پر خاک میکردن سیل بند درست کردن
یه کار شبانه روزی خیییلی سخت
حتی از شهرای دیگه هم اومدن برا کمک
خیلی عجیب بود که آب وارد شهر و خونه ها نشد
آب رود خونه اینجا از وسط شهر و خیابون ها میگذره هااا
یعنی مثلا سیل بند دقیقااا دو متری خیلی از خونه ها بود
اینقد غیرت به خرج دادن من مونده بودم توش مردها کلا خونه نمیرفتن کنار سیل بند ها موندن تا کاملا مهار شد
تو اخبار سراسری چندبار نشون داد
یه شعر حماسی ساختن اونموقه با همون رقص محلی می خوندن
بچینه شط ما بچنه :یعنی ما دریا رو به گریه انداختیم نه دریا ما رو