شاید ایشون کیس خوبی باشن
اما مادرش و خواهراش هم مهم هستن
خود من شرایط شغلی و تحصیلات و وضعیت مالی خانوادم از همسرم بالاتر بود
اما حسادت مادرشوهر و خواهر شوهرم به شدت برانگیخته شد
همش سعی میکردن با کوچیک کردن من ضعف های خودشون رو بپوشونن
در حالی که کل فامیلشون منو خیلی قبول دارن
ولی اینا مدام سعی میکنن تو گوش شوهرم بخونن این با تو نمیمونه بلاخره یه روزی رهات میکنه
مادرشوهرم میگه زن باید خیلی پایین تر از مرد باشه که صداش درنیاد و هر خفتی رو تحمل کنه
چون خودشم کلا زندگی سختی داشته
مادرشوهرم مدام پیش شوهرم میگه زن شاغل خوب نیست
چون یه روزی میره
تمام این حرفها رو پیش خودم میگه
الانم که وضعیت مالی ما از همه شون بهتره بیشتر حسادت میکنن
حتی پسر خودشون رو لایق زندگی خوب نمیدونن
این جمله رو خود شوهرم گفت
گفت خواهرام انتظار داشتن من با زنی خیلی پایین تر از خودشون ازدواج کنم که اونا بالاتر باشن
چند باری هم بهم گفتن فلانی عروسش خیلی خوشگله
منظورشون اینه قیافت قشنگ نیست
من چهره ام معمولیه ولی همسرمم معمولیه
نه اینکه ایشون قشنگتر باشه
جفتمون قیافه معمولی داریم
حتی چیزایی که در من وجود داره و همه حسن میدونن مادرشوهرم میگه نه خوب نیست
ببین میتونی تحمل کنی
شما هنوز سنی نداری
زیاد تو جامعه باش قطعا کیس بهتری پیدا میکنی