دورهمی دوستان قدیمی (+جدیدیااااااا)

اره. پسر من ماکارونی رو با چنگال میخوره انقدر خنده دار میشه😍😍تازه میگه موکوکه.. 

آره بگوووو فوقش یکم داد وبی داد میکنه قرص فشار اگه میخوره آماده داشته باش قبلش صلوات بفرست 

چندبار باهم خونوادگی اونجا رفتیم،،،،،مقصر خودم بودم اصلا اون و یادم نبود با خانمش اومده بود ،،،،،امشب به شوهرم گفتم یه کاری کردم فهمیدم اشتباه میترسم بهت بگم،،،،گفت بزار اخر شب بگو بچه ها بیدارن،،،،میترسما اما باید بگم چون مطمئنم خودش بفهمه خیلی بدتره الان شاید بشه خرش کرد

اره میخوره ،،،،ببین میگم تهش بخاد بزنه ولی مرگ یه بار شیونم یه بار

نه نمیزنه اگه دیدی میخواد بزنه تو زودتر بزن یه جایی😜البته به فکر خودتم باش ناقصش نکنی 

خب پس رعایت میکنه حتما شب خوابیدن بچه ها بگو انشالله که به جاهای خوب بکشه🤪🤣🤣🤣

الآن خواب بود دهنشو باز کردم زدم متوجه نشد

بیدار باشه بعید میدونم بزاره

اسپرس کاستوم ۲۵۰ داده هر ۱۲ ساعت 

خیلی خستم 💔💔💔

روحی

روانی

جسمی

انقدر دخترم سرفه کرد طفلی تمام گلوم پر چرکه

ااای بدم میاد شوهرم همچنان گردن نمیگیره اون باعث شده مریض شده، هی میگه من نبردم جلو پنجره ...

هووووف 

قهر کردم 😏😏😏😏 پروووعه چقدر

فردا زنگ میزنه دیگه از سرکار عمرا جوابگو باشم 

انقدر همه جوره خستم رفتم یواشکی پناهگاهم 🥺 گریه کردم

دخترم یهو اومد گریه کرده رفته پیش باباش  میگه مامان مامان 🥺💔

غرای منو پذیرا باشید و بگذرید 💔💔🥺🥺

تبسم قبل گفتن هفت بار سوره کوثر روبخون فوت کن بهش،بعدبگو

فرداخبربده سالمی🫣

🥹انشالله نمیزنه

بزنه چیه

دهه

حالا یه اشتباه یا هر چیزی اتفاق افتاده دیگه

اسیر گرفته مگه از بند فرار کردی؟

عصبیم نکنا تبی

آره بزن پسر من چهارماهش که بود اگه اونو با یه آمپول رو نمیزد باید بستری میشد

تبسم اگ تنها میرفتی جای ناراحتی داشت ولی خب خواهر خودش هم بوده که ...

ولی بیش از اندازه متعصبن 

برادر من آذربایجان سرباز بود شهر میاندوآب بود یه مدت 

میگفت می رفتیم مغازه چیزی بخریم فارسی حرف میزدیم حتی نگاهمون هم نمیکردن 

چندنفرشون هم تو مغازه هاشون نوشته بودن که فقط ترکی صحبت کنید 

خاطره زیاد داشت از این موضوع 

چندجا رفت که چیزی بخره جوابش رو ندادن 

روحی

جسمی

روانی

داغونم

انقدر بیداری کشیدم استرس کشیدم مغزم خستس

سرفه های دخترم نابودم کرده جگرم آتیش میگیره

دیگه داروهارو با زور گریه میدم 

بدتر اینکه شوهرم هم‌چنان میگه من مریض نکردم

منم قهر کردم پروعه چقدر

گردن گیرش عین ننش ضعیف شده

گفتم برو اتاق بخواب بابا 🤢

هوووف

انقدر طفلی دخترم سرفه کرد 

گلوم پر چرکه لباس گرم پوشیدم سردمه زیر پتوام

غرای منو پذیرا باشید بگذرید 💔💔