من رفتم لب مرگگگگگ
گیج میشدم. دختررررر
تار میشد چشمام صداهارو نمیشنیدم. اصلا ت حال خودم نبودم مرگ واقعی بود رنگ رو سفیددددد
هیچ بیمارستانی ام پذیرشم نمیکرد چون حالم خیلی بد بود میگف باید بری همونجایی ک عمل کردی
اونجام کلینیک خصوصی بود ۱۲ شب بسته بود
خلاصه ب بدبختی صبح شد و زنده موندم