من خواب میدیم دور خونمون یه قبرستون قدیمیه (چون سنگ قبر نداشتن) و همه جااا بی نهایت ترسناک و از قبرها همش دوتا دست میومد بیرون و صدای ناله و کمک میومد.
یه نفرم هی دنبالم بود و میخواست بگیرتم (آشنا بود) ازش خیلی میترسم چون چش خرابه و بهم چشم داره..
بعد توی خواب سه بار از خواب پریدم با علائم خفگی
واقعا داشتم خفه میشدم در حدی که شوهرم با چشمای گریون بالا سرم بود و میگفت یه لحظه حس کردم مردی نفس نمیکشیدی😐
اگه کسی میدونه تعبیر خوابم چی بوده بگه لطفا..
خیلی میترسم