2777
2789
عنوان

من بعداز سزارینم طبیعی زایمان کردم +خاطراتم

| مشاهده متن کامل بحث + 3631 بازدید | 122 پست

آره

فقط گمونم برا زانوهات نذر کن خدا تو بهشت ترورو ب زانوی سالم برسونه😐

زایمان طبیعی اززشش داره آخه اینهمه رنگ و فنگ

یه کاربر قدیمی که بازیابی رمز زد اما سایت خار کاربریش خفیف کرد و عضویتش کرد ۱۴ بهمن امسال😐چس ماه نیستم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


ویبک چیه خطرناک نیست با فاصله سه سال سزارین زایمان طبیعی؟ من شنیدم تا ۸،۹سال بعد میشه طبیعی اورد بعد ...


نه اتفاقا الان خیلی ها با فاصله کم انجام میدن و موفقیت آمیزه 

از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوه‌های زیبای جسم و زنانگی‌اش.(امام موسی صدر)                                                                            

ایام فاطمیه هست و من بعد خدا توکلم به حضرت فاطمه بود .
دفع موکوس و هر روز صبح همراه با بقایای شیافت گل مغربی همچنان داشتم بعداز معاینه ماماهمراهم کمی انقباضای پراکنده داشتم و بعد معاینه پزشکم انقباضات کمی بیشتر شده بود اما بدون درد انگار شکمم یهو سفت میشد و ول میشد جالب بود من از ۳۶ هفته منتظر ماه درد بودم اما هیچوقت سراغم نیومده بود براهمین این انقباضای بدون درد هم منو خیلی خوشحال میکرد .
فردا انقباضاتم کمی با درد ریز تو کمرم بود و وقتی زمان گرفتم دیدم منظم میشه دوباره دردا میره و بعد چندساعت دوباره هر ۵دقیقه میگیره و باز تا فک میکردم درد زایمان هست قطع میشد منم میگفتم ماه درد هست.
من دوشنبه و سه شنبه این دردارو داشتم و روز سه شنبه کمی مقدار و شدتش بیشتر شده بود و ما بنا به دلایلی شب یلدارو بجا چهارشنبه سه شنبه گرفتیم و من تو مهمونی دقیق هر ۵دقیقه درد داشتم و همه فهمیده بودن اما بهشون میگفتم اینا کاذبه و ماه درده چون بعد یکی دوساعت  یکساعت قطع میشد و باز دوباره  هر ۵ دقیقه میگرفت،
و شبش که اومدم خونه یکم شک کردم دوباره پله رفتم تو ابزن نشستم دوش اب داااغ گرفتم و دمنوش تخم شوید و زعفران خوردم و گفتم اگه کاذب باشه قطع میشه اما قطع نشد ولی نامنظم شد دوسه تا انقباض هر دو سه دقیقه میگرفت چندتا انقباض هر ۵ دقیقه چندتا انقباض هر ۱۰دقیقه و من فقط گیجتر میشدم🥴خوابیدم ساعت ۲ شب تا ساعت ۵ ونیم صبح دردام خیییلی کمتر شده بود اما ساعت ۵ونیم دوباره دردام بیشتر شد و نتونستم بخوابم بازم زمان گرفتم بازم چندتا انقباض هر۵دقیقه چندتا انقباض هر ۴ دقیقه و من واقعا کلافه شده بودم گفتم خدایا الان دوروزه درد دارم اما معلوم نیست چرا اینجوریه منو از این کلافگی در بیار از حضرت زهرا خواستم زودتر زایمانم اتفاق بیوفته راحت بشم از اینهمه سنگینی و ورزشا و این دردای کاذب .دردا همینجور میومد و میرفت تا اینکه ساعت ۸ونیم صبح با یکی از این انقباضا با یه صدای (تِگ)کیسه ابم پاره شد و اب ازم جاری شد استرس گرفته بودم گفتم خدایا شکرت بالاخره داره تموم میشه مایع رو چک کردم و شفاف بود خیالم راحت شد گفتم تو خونه هستم تا دردام شدید بشه سریع یه شیشه کرچک سر کشیدم

کاربر ۹۶ هستم تعلیقم کردن😒بزووور تونستم دوباره اکانت درست کنم

به همسرم زنگ زدم بعد جاریم اومد پیشم و برام رو اب و زعفرون و گلاب ۷تا نادعلی و یدونه معراج خوند منم وسایلم و تند جمع کردم یه چند دقیقه سجده رفتم که بازم کللی ازم اب رفت🌊
تو خونه قدم میزدم انشقاق میخوندم. و دردا پشت سرهم میومد و تند تند بیشتر میشد تا ساعت ۹ونیم که دیگه خیلی شدید شد و جاریم اشکش در اومده بود میگفت پاشو بریم بیمارستان منم میگفتم نه نمیام اگه بیام اونجا میگن دوسانتی طبیعی نمیتونی منو میبرن سزارین😭بخاطر حرفای نا امیدی که سر زایمان اولم ماماهای بیمارستان بهم میزدن از بیمارستان رفتن و زایشگاه بدم میومد،اما بعد چند دقیقه دیدم واقعا نمیتونم تحمل کنم و اماده شدم  با خواهرو جاریم رفتیم بیمارستان مادرشوهرم بغلم کردو اشک ریخت و ازش خواستم دعام کنه،جالب بود همون موقع کیسه ابم پاره شده بود مادرم دلش شور زده بود و دقیق همون موقع بهم زنگ زد گفت چطوری چخبر دیشب درد داشتی چیشد الان حالت خوبه؟ و من برا اینکه نگران نشه گفتم نه دردام خوب شده و تعجب کرده بودم چجوری یه مادر متوجه میشه بچش تو چه شرایطیه😭توی راه مدام هر دودقیقه درد داشتم و نزدیکای بیمارستان یهو حرکت سر بچه رو تو لگن حس کردم و بلند گفتم سرش اومد پایین و باز یهو کللی اب ازم اومد 
وارد زایشگاه شدم دیگه از درد دولا راه میرفتم رسیدم گفتم ویبکم مریض خانم دکتر ابطحی درد دارم گفت برو بخواب معاینت کنیم تا بیاد معاینه کنه به خودم مدام میپیچیدم و اصلا نمیتونستم دراز بکشم 
اومد و معاینه کرد گفت ۴تا۵سانت باز افاسمان ۹۰ درصد😍بخاطر افاسمانم خییلی خوشحال شدم افاسمان بالا یعنی سرعت فول شدن بالا 
ساعت ۱۰ بستری شدم ماماهمراهم و خبر دادم 
اومد دیگه صدام در اومد بلند تو اوج هر انقباض داد میکشیدم و واقعا دست خودم نبود ماما همراهم معاینم کرد گفت ۶سانت افاسمان ۶۰درصد 😐

کاربر ۹۶ هستم تعلیقم کردن😒بزووور تونستم دوباره اکانت درست کنم

ساعت ۱۱ به اوج دردام رسیدم روی تخت ورزشارو با ماماهمراه انجام میدادم تکنیک تنفس واقعااا کمک کننده بود یه دم کوتاه و باز دم شکمی طولانی باعث میشد درد قابل تحمل باشه اما وقتی به ۸سانت رسیدم دیگه هیچچچی ارومم نمیکرد و فقط صدای بلندی که از گلوم بیرون میاووردم ارومترم میکرد😅
دوباره معاینه شدم گفت سمت راست دهانه رحمت ورم کرده و لبه داره اگه این رفع بشه تا ۱۲ زایمان میکنی ماماهمراهم مث دکترا میگفت بهش دگزا بزنین .بهش فلان دارو و بزنین ماماهای بیمارستان هم هرکاری میگفت انجام میدادن و در نهایت ساعت ۱۲گفت پاهات و تو شکمت بزار و زور بزن من اینجاها حس میکردم روحم داره از بدنم جدا میشه حس میکردم روحم داره کش میاد داد میزدم کی تموووم میشه میگفت دیگه تمومه من امیدواری میگرفتم دردا پشت سرهم وشدیددددد.با یدونه دوتا زور که زدم یهو ماماهمراهم داد زد بچه ها به دکترش زنگ بزنین این کرون کرده و سر بچه معلومه 
من اصلا باورم نمیشد به این مرحله رسیدم میگفتم من واقعا فول شدم واقعا تمومه بهم گفتن پاشو بریم اتاق زایمان برخلاف تجربه بقیه اصلا این مرحله سخت نبود اومدم پایین و در حالی که تمام درد رو ناحیه بالای واژنم متمرکز شده بود و من میدونستم بخاطر فشار سرش هست رفتم بالای تخت زایمان دکترم سریع اومد و من خودم همون بالا بدون اینکه حس دفع داشته باشم شروع کردم زور زدن چون وقتی اینکارو میکردم همه دردام فقط به اون ناحیه منتقل میشد و من قشنگ حرکت سر بچه و حس میکردم و احساس پاره شدن شدید و منفجر شدن تو لگنم حس میکردم اما میدونستم داره تموم میشه دکتر.و ماما میگفتن عالی زور میزنی و با دو یا سه تا زورساعت ۱۲و ربع  بچه بدنیا اومد و تمام!
دکترم برش نزد اما خودم پارگی جزئی داشتم 
وقتی پسرم و رو شکمم دیدم حس میکردم تو این دنیا نیستم همون لحظه عاشقش شدم با پارچه صورتش پاک کردم و کلی قربون صدقش رفتم شوهرمم در حالی که چشاش پر اشک بود اومدو بند نافش و برید 😍
خیلی حس خوبی بود احساس قدرتمندی احساس توانمندی احساس پیروزی داشتم
همه بهم تبریک گفتن و من خیلی سرخوش بلند شدم خودم با پاهای خودم رفتم بخش🥰
الانم خییلی سرحالم ولی بخیه ها  اذیتم میکنه و میسوزه که میدونم بعد چندروز خوب میشه .
کارایی که انجام دادم هم این بود
ورزش از 
۳۰هفته روزی حداقل ۲۰ دقیقه پیاده روی
شیافت گل مغربی از ۳۵هفته و چند روز
ابزن زایمان از ۳۶هفته
دمنوش تخم شوید و گل گاوزبان و گلاب از ۳۷ هفته 
پله از۳۷هفته داروی زایمان اسان تبریزیان از ۳۷ هفته 
ماساژ شکم و کمر با روغن سیاهدانه دمنوش اویشن
هر روز صبح خاکشیر و روغن بادام شیرین
و یه سه بار دمنوش بهدانه استفاده کردم 
دفترچه داستم و همه کارهارو تیک میزدم
انشقاق، قدر ،سعی میکردم همیشه بخونم و گاهی سوره  یاسین و مریم هم میخوندم موقع دردام صلوات حضرت زهرا میفرستادم 
اول از همه خدا و بعد هم تلاش هایی که کردم کمکم کرد زایمانم سریع پیش رفت بدون هیچ امپول فشاری.
امیدوارم همه هر نوع زایمانی که میخوان و تجربه کنن و سالم و سلامت بارداریشون و به پایان برسونن.❤❤❤

کاربر ۹۶ هستم تعلیقم کردن😒بزووور تونستم دوباره اکانت درست کنم

شیرینترین قسمت زایمانم جایی بود که وقتی رفتم تو بخش شوهرم و راه نمیدادن اما خودم بچم و بغل کردم بردم دم در بخش به شوهرم نشونش دادم😍

کاربر ۹۶ هستم تعلیقم کردن😒بزووور تونستم دوباره اکانت درست کنم
آره فقط گمونم برا زانوهات نذر کن خدا تو بهشت ترورو ب زانوی سالم برسونه😐 زایمان طبیعی اززشش داره آ ...

برعکس الان باشگاه میرم و رون پاهام ماهیچهاش خیلی خوبه مربیم بهم گفت چطور اینقدر ماهیچه پاهات خوش فرمه و اسکوات عالی میزنی گفتم بخاطر ورزشای دوران بارداریمه .

قرار نیست همه چیز به ضرر ادم تموم بشه من اگه زانوم اذیت شده عوضش یه جای بخیه بزرگ برای بار دوم رو شکمم ندارم🥰

کاربر ۹۶ هستم تعلیقم کردن😒بزووور تونستم دوباره اکانت درست کنم

تبریک میگم.. با اینکه خودم دوتا زایمان طبیعی داشتم ولی به نظرم کسایی که ویبک انجام میدن آدمای خیلی قوی ای هستن

از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوه‌های زیبای جسم و زنانگی‌اش.(امام موسی صدر)                                                                            
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

سلام

گاامیر | 2 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   baransiyah7676  |  4 ساعت پیش
توسط   avaz76  |  5 ساعت پیش