من تصمیم گرفتم دیگه سنگدل باشم
داداشم و زنش شب تولدم خونمون بودن و می‌دونستن فرداش تولدمه یه تبریک نگفتن بعد اون هفته جمعه اومده بودن خونمون سالگرد عقدشون بود خانومش زود زود میگفت سالگرد عقدمون انتظار کادو و تبریک داشت منم هیچی نگفتم
من ن داداش دارم ن زنداداش . اما زنداداش خواهر شوهرم هستم که .
بخدا از داداش و زنداداش هیچی ب خواهر شوهر نمیرسه .
دارم خودمو میگما . مثلا من یکی چیکار کردم برا خواهر شوهرم یا خود شوهرم .
بیخیال باش . توقعت از بقبرو ب صفررر برسون . صفر مطلقققق
هیچ توقعی ندارم مهم نیستن ولس اینکه توقع دارن آدمو میسوزونه
یه بار شب که هر دوتا داداشم با خانواده اومده بودن خونمون من کلاس داشتم گفتم کلاس دارم میرم رفتم تو اتاق دیگه
فرداش دوتا عروسامون به خواهرم گفته بودن رفتیم فلانی بی احترامی کرد کلاس دارم و فلان اون ازدواج کنه پیش شوهرش خرابش میکنیم منم گفتم بگو فلانی میگه الان چجوری میرم خونشون مگه سالی یه بار عید به عيد در حد ۱۰ دقیقه نیس بعد ازدواج مثل حالا تهش اونم نمیرم خاک تو سرشون نکنن از الان
۱۰۰ سال بعد گفتن که میلیارد ها اکانت صاحبانشان مرده هستن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
40 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز