دوست پسرم رفته مسافرت بعد گفت چی میخوای برات بیارم لاک که دوس داری بیارم برات گفتم ممنون نمیخوام گفت اینجور نکن ناراحت میشم گفت سه میارم خودت بگو چ رنگی نگفتم چون میدونست بنفش دوست دارم سه تا بنفش آوردن تو تناژ های مختلف
بعد گفتم ممنون عزیزم هم سوغات هم بجای کادوی روز دختر گفت نفسم هر چی جا خودش
این تازه ی زره از کاراشه
نمیدونم واقعا دوسم داره یا ن
ولی من حسی ندارم بش چون ی عوضی همه حسو اعتمادم رو خراب کرد 🙂