2777
2789

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

یه بار با دوستم بیرون بودم یه مرده سوار موتور بود حدود ۳٠ ساله بعد یه دفعه داد زد سمت من یه لحظه بیا کارت دارم من اول بی محلی کردم بعد دوباره چند بار گفت گفتم خوب اگه کاری دارید از همینجا بگید گفت نه باید بیای اینجا😐

دیگه بهش محل ندادم آخر یجور طلبکارانه رفت

یجور رفتار کرد ترسیدم 

چی میگفت؟؟ 😐😀

زنگ ميزد حرف نميزد ولي همسرم باهاش حرف زده بود گفته بود شماليم بعد فحش داده بودن بهم بعد هي اون زنگ ميزد فحش ميداد هي اين زنگ ميزد فحش ميداد اصلا يه جورايي ترسناك شده بود من خونه مادرشوهرم بودم گوشيش زنگ خورد همون شماره بود بعد يه مدت ديگه زنگ نزد

یکی زنگ زده بود ساعت۹صبح روز تعطیل به مامانم صداشو زنونه کرده بود من زهرا حسینی ام دوست دخترتون حالا من کلا اصلا دوست نمیشم باکسی بعد مامانم بهش گفته نه بعد یهو گفته چاقی یا لاغر مامانم ساده میگه لاغر اونم میگه توروخدا بشاش تو دهنم فقط بشاش بعدم قطع کرد😂😂

دوران دانشجویی یه روز برفی که داشتم میرفتم سرکار هر چی وایمیسادم ماشینی سوارم نمیکرد آخرش یه آقای سن بالا شاید از بابامم بزرگتر وایساد. ماشینشم ال نود بود. منم یخ زده بودم گفتم فقط برم. جلو نشستم بعد من میخواستم برم مترو با مترو برم سرکار. اونم سرصحبتو باز کرد واقعا فک نمیکردم قصدش بد باشه. رشته و کار و اینارو پرسید بعد میگفت خب میبرمت سرکارت چرا با مترو بری منم کفری شده بودم ازون طرفم میترسیدم بتوپم بهش. گفت من تنهام بیا باهم آشنا شمی گفتم من همچین آدمی نیستم ول نمیکرد میگفت شماره کارت بده پول بریزم گفتم من از بابامم به زور پول میگیرم میخام چکار هی گیر داد گفتم اصلا کارت ندارم میگفت خب یه کارت خودمو میدم گفتم نمیخام گفت شمارمو بزن تو گوشیت گفتم برای چی گفت فردا شام باهم باشیم گفتم نمیتونم فلان . آخرش گفتم بگو میزنم تو گوشیم زدم گفت فایده نداره گوشیمو گرفت زنگ زد به خودش به زور دم مترو پیاده کرد منم هول کرده بودم جلو تر خوردم زمین هی زنگ و پیام که چت شد؟خوبی؟ منم در حال سکته کلا جواب نمی‌دادم فرداش دوستم گوشیمو گرفت با یه پیام قهوه ایش کزد

آره هیچ وقت یادم نمیره،

 بعد مدرسه راهنمایی.  منتظر بابام بودم تا با ماشین بیاد دنبالم ، آروم کنار خیابون وایساده بودم و سرم هم پایین و دیگه تقریبا خلوت شده بود، متوجه شدم یه پسر دبیرستانی داره اونور خیابون رد میشه، چند دقیقه بعد که نمیدونم از کجا اومد دستشو گذاشت روی ساعدم و گفت شماره بدم یا همراهیت کنم😨

یعنی من هلش دادم و پامو گذاشتم به فرار و اشکام هم سرازیر😭 بعد بابام که اومد همش گریه میکردم و پدرم هم میگفت بگو چیشده و نمیگفتم🤦🏻‍♀️

پسره قد نسبتاً کوتاه تر از من و موهاش نارنجی ، ترسیده بودم ازش... 

یکی بود روزی صد بار بم زنگ میزد اگه جواب نمی‌دادم مثلا ربع ساعت نیم ساعت یه بار بم زنگ میزد اگه ریجکت میکردم تند تند پشت هم زنگ میزد حتی با ریجکت کردن هم امیدوار میشد بعد میدادم دوستام جواب بدن گاهی اوقات بشون میگفت گوشی و بده عسل خودش برای خودش اسممو گذاشته بود عسل بعد دوستام میگفتن وای چه اسمی هم واست گذاشته بهت میاد بیشتر از اسم خودت بت میاد😅

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز