بچه من خونم ویلایی بود و تقریبا بزرگه.و ی خورده قدیمی.مدام گردوخاک حشره بریز بپاش زیاد بود.ومن تنش تو این چن سال ازدواجم زیاد داشتم با همسرم و تنشا ی طرف شش سال هفت ماه از ازدواجم میگذره یا باردار بودم یا زایمان کرده بودم یا بچم نوزاد بود یا همین الان ک کوچیکن..اصلا دچار بدن درد کوفتگی افسردگی بی انگیزگی اصلا ب خونم نمیرسیدم.هرجا تمیز میکردم ی حای دیگه کثیف بوذ.دوتا بچهام با فاصله کم بودن..کلا خونم مرتب نمیشد از خونه دل زده بودم و کلا دوسش نداشتم چون هم قدیمی بود هم خاطره بد داشتم هم مرتب نمیموند.منم نمیتونستم زیاد بهش برسم تا اینکه..