خواهر پسره اینو ب دوستم گفته
و خواستن ک رسمی بیان خواستگاری
این مدت پدر و مادرش میگفتن دیگه خوب نیست بریم بگیم تو اون روز از اون یکی خوشت اومده
ولی خب انگار پدر و مادرشون رو از دست دادن این چند سال..
آره دیگه همه جوره سرد و گرم زندگی‌رو چشیدن
ولی خب تنها حس بد دوستم بخاطر خواهرشه
هرچند ک میگف خواهرمم اون موقع نظرش منفی بود و خیلی خوشحال شد ک اینا دنبال جواب نیومدن
خیلی ساله ازدواج کرده خواهره و از زندگیشم راضیه
ولی بازم این دوستم میگه زشت نیس ب خواستگار خواهرم شوهر کنم؟
میگف یه سری از فامیلامونم در جریان این خواستگاری بودن
اینکه اختلاف سنیتون زیاد نیست
و پدر و مادر طرف فوت شده که
فول اپشنه خخخخ
هر چند سختی هابی داره
اما باید حواسشو جمع کنه
ببینه
بدون پدر و مادرش اوضاع رو چطور گذرانده
افسردگی نداره؟
شغلش و مدیریت مالیس چطوره؟
رفیق بازی و اعتیاد پیدا نکرده باشه
حسااابی تحقیق کنم و مشاوره برن
از خواهرم در مورد عدم علاقه مندیش به این شخص طی یک گفتگوی صمیمانه و عمیق و البته غیر مستقیم واکاوی کنه
نه خواستگاری نبوده ک از قبل دیده باشن و عاشق باشن
یبار همو دیدن هردو نپسندیدن
اون پسره شاید صدجا دیگ رفته باشه
به هرحال یکی از دو طرف نپسندیده یا مث خواهرش هردو نپسندیدن پس دوستت باید بگه نه این خواستگار فلانی و فلانی بوده من بله بگم زشته
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
14 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز