لحظه متولد شدن دخترم، آنقدر ذوق داشتم زودتر ببینمش و در آغوش بگیرمش که قابل توصیف نیست
۱ لحظه ای که فهمیدم دانشگاه قبول شدم ۲ موقع درخواست ازدواج شوهرم ۳ وقتی که فهمیدم حامله ام ۴ وقتی جشن تولد گرفتم برای بچه هام
ازدواج با همسرم،که الان قهریم😔
قبول شدن برادرم دانشگاه
باهمسرم خیییییییلی لحظاتی داشته م که واقعا شیرین بودن و طعم خوش شوق و شادیو چشیدم،دستش درد نکنه واقعا،که همچین لحظاتی برام خلق کرد،خب الان وحشتناک قهریم😔😔
برای اولین بار تا صبح کنار عشقم بودن
سفر نجف با پدرم،روز آخر سفر، ایوان نجف ، مدح خوانی امیرالمونین با یه پیرمرد خوش صدا
همیشه به بابام میگم خیلی ازش ممنونم که همچین خاطره ای برام ساخت ،خیلی دعاش میکنم
لحظه ای که همه دوستام گوشی داشتن ولی من نداشتم تو یه جشن نیمه شعبان یه تبلت که همه دوستان هم بودن به نامم دراومد
نصف شب از بالا یواشکی رفتم پایین تو اتاق دوست پسرم همه خوابیده بودن قلبم داشت کنده میشد از شدت هیجان خوشحالی هیچ وقت یادم نمیره دمپایم گرفتم دستم از بس تاریک بود در اتاق ندیدم رفتم تو دیوار 😂🤣😅😜
لحظه قبولی خودم‌خواهرام داداشام تو دانشگاه مورد علاقمون
لحظه فهمیدن اینکه باردارم
لحظه کربلا رفتن پدرو مادرم واینکع سالم برگشتن ..چون اصلا بودجه رفتنو نداشتن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز