دوقلو دارم تنهام شرایط پرستار گرفتن هم ندارم از دار دنیا هم یه شوهر بی لیاقت دارم که میره تو اتاق درو میبنده
کولیک و رفلاکس دارن مشکل شبکیه دارن که هنوز درست تشکیل نشده مشکل قلب دارن واقعا کم آوردم دیگه
چشمام گود افتاده درد گرفته
چقدر گریه میکنم بخاطر تنهاییم
مادرم نمیاد ..چند روز اومد هم پدرم غر زد هم گفت من نمیتونم بیام پیشت نمیتونم برم خونش
خیلی تنها و بدبختم
دردودل#