در برنامه جنجالی خاله شادونه چه گذشت؟/گفتگو با خانواده قربانیان + اسامی قربانیان

الان داشتم میخوندم 3 هزارتا بلیط طده بودند بعد دیدن مردم استقبال کردند بیشترش کردند برگه ها رو نصف کردند مهر برنامه رو زدند روش و فروختند پولش به جیب مبارک هر کی رفته حالا بیاد جواب بده کجا گم شدند ؟؟؟؟؟

همسر مستانه
این که یک مجری بابت این اتفاق بازداشت شود و از ان به عنوان مدیر برنامه یاد شود از بی مسیولیتی مدیران شهرستان و شهر مربوطه به هیچ وجه کم نمیکند
حتی اگر این مجری سیما را مدیر برنامه بدانیم باز ناشی از ضعف اقایان متولی این امور است که یک مجری بدون تجربه و سابقه مدیریت و تخصص لازم را به عنوان مدیریت و تامین کننده امکانات و امنیت بیش از چند هزار نفر و الباقی الزامات برای چنین برنامه ای انخاب نموده اند و این نیز از بی صفتی و بی عرضگی مسیولان امر میباشد
ایا میتوان مسیولیت و تامینات و مدیریت تامین امنیت سخنرانی در مسجد و یا اجلاس رسمی را به سخنران و یا امام جماعت مسجد سپرد اگر کسی میگوید اری باید اول او را محاکمه کر د
مدیریت این مراسم با هر کسی بوده یا تخصص و تبحر لازم را داشته و کم کاری کرده است و یا همانطور که خودشان میگویند مدیریت مراسم با خاله شادونه بوده که نام مستعار ایشان نشان دهنده تخصص و مسیولیت موردانتظار از ایشان میباشد فروش چند هزار بیلیت اضافه که تنها مدیریت مترتب بر ان تقسیم کردن کاغذ بلیط به دو پاره و نصف کردن کاغذ ان از وسط برای فروش دوبرابر نشان از بی کفایتی و بی درایتی انان دارد قابل تاسف تر از هر گونه اتفاقی که در هر جایی از این کره خاکی که حوادث ناگوار جز لا ینفکی از ان میباشد این است که عده ای کودک شهرستانی محروم چنان به یک مجری تلوزیونی و برنامه احتمالا بی محتوایش در ان سالن اقبال نشان داده اند که حتی بزرگتر های این کودکان نیز چشم و گوش بسته فرزندانشان را گویی در بهشت برین ارزوهایشان رها کرده و با اعتماد کامل نظاره گر فاجعه ای بودند که تا سالیان سال از یادها نخواهد رفت و در حد و اندازه یک رخداد بین المللی مورد توجه رسانه های بیگانه قرار خواهد گرفت که این بار اتفاقا هر چه از بی کفایتی و بی مسیولیتی مدیران مربوطه بگویند به همان اندازه نیز حق با انان میباشد
در نروژ دیوانه ای با اسلحه با قصد و منظوری خاص تصمیم به کشتار عده ای انسان بیگناه زد و اکنون در حال محاکمه و ارزیابی روانی متخصصین دستگاه قضایی کشور میباشد تا ریشه یابی حادثه و تحلیل شخصیت محکوم ماجرا باعث عدم تکرار ان شود همان اندازه که حکم و رفتار دادگاه مورد نظر برای ما بیگانه و عجیب است و حکم انرا قصاص نفس میدانیم من نیز به نوبه خودم احساس انزجار خود را از این بی خردی برای کسب درامد با مدیریت تقسیم بر دوکردن کاغذ بلیط به قصد کسب مال دنیا و تن بی جان کودکان معصوم و بی پناه شهرستانی کوچک را پلکانی برای رسیدن یه سود کثیف مالی را چنان مغضوب قلبها و ذهن معصوم و بی غل و غش همان کودکان میدانم که اگر زنده میبودند شاید با قلب روفشان مدیران پول پرست ادم کش را میبخشیدند اما من به عنوان یک پدر قسم یاد میکنم اگر کمپین و یا جمعیتی مشخص به قصد روشن شدن تقصیر و قصور در این ماجرا تشکیل شود تمام توان خود را صرف خواهم نمود

انقدر حالم بد شد که سرم داره میترکه از درد .خدایا به داد مامانا وباباها برس.خدایا کمک کن!!!!!!!!!شوشو اینقدر حرص خورده صداش گرفته .جالبه هیچ کس گردن نمی گیره که باید امنیت یه همچین جای رو تامین کنن .اگه بچه های خودمون بودن چیکار میکردیممممممممممممممممم

مستانه جون همسرتون روزنامه نگار یا نویسنده هستند؟ چقدر قشنگ و خلاصه و مفید مطلب رو بیان کردن اما خوب کو گوشی که بشنوه و عمل کنه؟

خانوم آیلا احتمال خیلی زیاد شما مادر نیستی که اگه بودی به من انتقاد نمیکردی من از انتقاد شما دلگیر نیستم شما درست میگین من اونجا نبودم و نمیدونم چه شرایطی پیش اومده و نمیخوام بگم اون بچه رو از مادرش بیشتر دوست داشتم فقط میخوام اینو بگم که امثال اون مادر رو توی همین متروهای تهران زیاد دیدم همون زرنگ بازی که چند صفحه قبل صحبتش بود امااین بار به قیمت جون بچه اش تموم شد
اون دختر بچه ای که همراه این پسر بچه از دنیا رفت اصلا مادرش رو پیدا نکرد مادرش گفته آخرین بار بعد از اینکه خاله شادونه ی احمق گفته بچه ها برن پیش مادراشون برام دست تکون داد و دیگه ندیدمش اما این خانوم بچه اش رو پیدا کرده اما نرفته یه گوشه تا یه کم خلوت بشه
به هر حال امیدوارم من اشتباه کرده باشم ولی دیدن عکس پسربچه ی کوچولو توی روزنامه به شدت منو به هم ریخته برای از دنیا رفتن هر بچه ای ناراحت میشم اما اینبار بچه ها خیلی خیلی مظلومانه آلت دست یه مشت آدم نمای مزخرف شدن و از دنیا رفتن اکثر بچه ها در اثر بیماری یا تصادف از دنیا میرن که هر دو به نوعی قابل قبوله هر چند که از درد و رنج مادر پدرش کم نمیکنه اما اینبار خیلی فرق میکنه

خدایا!

خدایا

ضمن اینکه خاله شادونه باید اینقدر شعورش میرسید که بگه بچه ها آروم اروم برید و یا مثلا اول صندلیهای جلو برن و بقیه وایسن و بعد صندلیهای وسط و بعد بقیه!

هرچند گفتن این حرفها دیگه هیچ چیزی رو عوض نمیکنه ولی همه مقصر بودن از همون خاله شادونه ای که چندساله برنامه اجرا میکنه و حسابی پول به جیب زده و میتونسته با حرفهاش بچه ها رو خیلی راحت راهنمایی کنه نه اینکه خودش اول از همه بره

یا اون مسئول بی عرضه سالن

یا مدیر برنامه یا فرماندار یا استاندار و یا....

خدا برای هیچکی نیاره ولی اگه اتفاقی برای بچه خودمون بیفته دیگه تحمل اینکه یه عده که نبودن و ندیدن چی شده بیان بر اساس مطلبی خونده شده که معلوم نیست صحتش چقدره قضاوت کنن، غیر قابل تحمله.

کی اونجا تو شلوغی دیده مادر خورده زمین خودش بلند شده و عمدا بچه اش رو بر نداشته؟ کی دیده اون بچه ها زیر پای مامانا له شدن؟ کی دیده چادری بودن؟ همین چیزایی که میگیم حتما این طوری بوده(احتمالا) نفر بعدی میخونه و نقل قول میکنه :قطعا این طوری بوده.

مقصر یه نفر نیست.

مجموع برگزار کننده ها مقصرن. از تصمیم گیرنده ها و توزیع کننده های بلیط های اضافی گرفته تا همه کسایی که حضور داشتن و توجهی به ازدهام و کمبود ظرفیت خروج نکردن و در نتیجه باعث وقوع این فاجعه شدن.

تو این دنیا هم قانون گریبان گیرون نشه ، آخرت قطعا باید پاسخگو باشن.

کاری نکنیم ما هم به خاطر قضاوتت بیجا جزو اونا بشیم.

به نظر من مقصر اصلی اونیه که بدون درنظر گرفتن ظرفیت سالن اینهمه بلیط فروخته اما اگه خدا وکیلی فکر کنیم خودماهم مقصریم یکی از دوستان حرف خوبی زد بابا تو که دو ساعت تو سالن نشستی نیم ساعت دیگه هم بشین و کم کم بیاین بیرون حالا نیم ساعت اینور اونور واقعا ارزش جون یه بچه رو نداره؟ من خیلی جاها دیدم ملت ما به این هل دادن عادت کردن این اتوبوسها رو دیدید تو یه ایستگاه وایمیسته اونایی که میخوان سوار شن صبر نمیکنن که اول بقیه پیاده بشن بعد سوار شن میخوان با زور بیان تو یا قربونش برم امام رضا که میریم من به ضریح نزدیک نمیشم بس که بعضی خانومها فقط میخوان با زور و هل خودشون رو بچسبونن به ضریح آخه واقعا این کار ثوابه ؟ کی میخوایم یاد نظم رو یاد بگیریم ببخشید منظورم به شخص خاصی نبود کلی میگم
ولی اگه از اول یاد بدن به بچه ها که مثلا از همون صندلی جلو یکی یکی پشت هم بیسرون برید این اتفاق می افتاد حالا مثلا خروج یه ساعت هم طول می کشید
به هرحال منم دلم خون شد و چشام پر اشک ایشالا خدا از باعث و بانی این حادثه نگذره

واقعا متاسف شدم
من که عمرا بچه ام رو اینجور جاها ببرم و از خودم جداش کنم
اینقدر براش تفریحات درست و حسابی میذارم که اصلا این خاله ها و عمو ها رو نشناسه

تا وقتی فرهنگ ما برای رفتن به جاهای شلوغ درست نشده نباید بچه هامون رو به این جور جاها ببریم. من که عمرا بگذارم بچه هام تو همچین مکان هایی برن. حالا هر کی میخواد باشه. شده حتی وقتی سوار تاکسی هم میشم اگه جلو جا نباشه عقب رو کامل حساب میکنم تا دو تا آدم گنده نیان بچپن توش و بچه م اذیت بشن.
مسئولان برنامه مقصرن که موقع تموم شدن برنامه نیومدن بچه ها رو به صف کنن و از سالن خارج کنن. آخه بچه کوچک چه طوری بین چند هزار نفر مادرش رو پیدا کنه.

بچه ها ما باید بفهمن که هر کی از در اومد تو عمه و خاله دایی و خاله نیست
الکی هم به این نکبتا عمو و خاله نبندن دکون بازار درست کردن با این کاراشون بی شرفاااااااااااااا

حالا به غیر از این برنامه ها حتی اردوهای مدرسه هم نباید بزاریم بچه هامون برن
خاک بر سر این ممکلت کنن به این مسئولینشون

حالا چی میشه مثلا کردنشون تو زندون یه چند روز دیگه بازم برنامه ای لوس و بی فمهمشونو شروع می کنن
می خوام بدونم همون خاله شادونه بازم وجدانش قبول می کنه برای بچه ها برنامه بزاره اه اه به همشون
فکر کردن با لوس بازی و شکلک دراوردن می تونن برنامه درست کنن

اینا که واسشون مهم نیست چه اتفاقی میفته
دختر من خیلی این شادونه رو دوس داشت برای همینم وقتی اومد مشهد باباش براش بلیط گرفت اونم از نوع vip که دخترم جاش خوب باشه ,روزی که رفتند شوهرم میگفت اینقدر شلوغ بوده که پشیمون شدم,بعدشم قرار بود شادونه با بچه های vip عکس بگیره که اصلا رفتار خوبی با بچه ها نداشته وقتی شوهرم بهش اعتراض میکنه,یکی از مسولای برگذار کننده میگه ایشون نگران بچه هاشونن برای همون عجله دارن.
حیف اون 50 تومنی که بابت این جشن دادیم دیگه از اون به بعد از هرچی جشن اینطوریه متنفر شدیم
پارسال وقتی اومد مشهد برای هرشب اجرای برنامه 2 ساعته 4 میلیون گرفت و عرض سه شب 12 میلیون کاسبی کرد

اصلا تو تمام برنامه هاش توجه کنید بیتوجه وبیخیاله.خاک بر سرش که نسبت به بچه های کوچولو بیتوجهی کرده.باید تا اخر عمرش عذاب وجدان بکشه.اخه بچه هستن بزرگ که نبودن

لایک مامان مریم
خالبه چیه تو دهن بچه ها میندازن