شیوه تربیتی و برخورد مناسب با فرزند ....... ویژه مادران بهمن 1389

ممنون سعیده جون این کارت خیلی خوب بود

سعیده نه گفتن را از 9 ماهگی می شه شروع کرد ولی کلا هرچی کمتر نه گفته شه بهتره نه این که دائما یعنی اگه همیشه و الکی و هی و هی و هی نگیم نه اونجا که بگیم و واقعی باشه اثر داره
حد ازادی بچه رو مادر و پدر تعیین می کنن ولی چیزی که مهمه این محدود کردن نباید مانع از بروز خلاقیت و تجربه کردن چیزهای مختلف بشه ولی اونچه که نه هست همیشه باید نه باشه یعنی همین کار همیشه باید نه باشه حتی اگر گریه کرد حتی اگه خودشو لوس کرد حتی اگه با مادربزرگش بود و ...
و یه نکته دیگه هیج وقت نه خالی نگو همیشه نه وگرنه مثلا در مورد همین مثال امین مامان شیشه رو برنگردان وگرنه ازت می گیرم و بعد بگیر و باقی کارهایی که کردی خوب خیلی خوب بوده

به نظر من بچه ها هر کاری رو یک مدت انجام میدن بعد بیخیال میشن
اما مهم اون مدت هست که من به عنوان یک مادر که دوست دارم بچم همیشه مودبانه رفتار کنه کوتاه باشه
حالا سوال منم اینه که چطوری یک کار اشتباه رو از سر بچه بندازیم؟
شاید هم همون سوال سعیده باشه اما به نظر من توی این سن بچه ها نه گفتن فایده نداره بلکه باید اون کار رو یکجوری که خودم هم نمیدونم از ذهنشون دور کرد !

من همه جره با هات دموتفقم سعیده بانوی مهربون


درجواب سوالتم دقیقا حرفهای مرضیه درسته ومن تاییدش میکنم

پرت کردن حواس بچه ها به هر نحوی .مثلا با شعر یا دست زدن ویا بغل کردن خیلی موثر تر ازنه گفتنه(البته توی سن بچه های ما)


اگه میخوای چیزی رو ازش بگیری حتما باید یه چیز دیگه بدی دستش واین جایگزینی خیلی موثره



منم دوست دارم بچم عاقلانه ومودبانه رفتار کنه سمیه ولی واقعا این توقع خیلیییییییییییییییییییییییی زیادی از بچه توی این سنه به نظر من یه کم دیدتو هم عوض کن تا راحتتر باشی

ممنون سعیده جون از تاپیک فوق العادت

مرضیه جون راهنمایی شما هم خیلی خوب بود حتما استفاده میکنم

حالا منم یه سوال دارم:دخمل من بچه های دیگه رو میزنه.من واقعا از این موضوع ناراحتم.پسر خالش با این که ازش یه کم بزرگتره دائم چنگش میندازه.یعنی اول که میبینتش یه دل سیر بوسش میکنه ولی یه کم که میگذره شروع میکنه
میشه لطفا منو راهنمایی کنین که چکار کنم

البته مشکلات من زیاده ولی این برای شروع بود دوباره مزاحم میشم

حالا من یه سوال بکنم
ما با خواب محمدمهدی از اول مشکل داشتیم هی برنامه های خودمونو مرتب کردیم خوابش درست شه تا یه سالگی بد نبود ولی الان هر چقدر هم خوابش بیاد 3-4 ساعت طول میکشه بخوابه و اخرش هم باید خیلی جدی من یا پدرش بگیم محمدمهدی خواب (چهره جدی بنده رو تصور کنید) و اون با یه نگاه کمی غصه دار 2 دقیقه بعد!!! خوابش ببره
جدا خسته شدیم یعنی تو روز تقریبا 7-8 ساعت ما برای خوابش وقت می ذاریم

ببین لیلا باید ببینی زدن رو به خاطر دفاع انجام می ده یا می خواد دستشو و ضربه شو و ... رو تست کنه این دو موضوعه محمدمهید یه وقتایی کسی رو یم زنه ولی دقیقا برای تست هست و اصلا نمی دونه زدن ابزار دفاعی هست حتی گاهی که بچه های دیگه اونو می زنن می خنده فکر کن طرف با حرص می زنه به بازوش ایشون هر هر می خنده فکر می کنه بازیه چون نفهمیده و نمی خوام بفهمه فعلا که زدن ابزار دفاعی هم هست و می تونه شروع یه دعوا باشه
وقتی کسی رو می زنه من باز از روش قبل استفاده می کنم اصلا نمی گم نه ماان و ... می گم بزن به بالشت و به اون بچه می گم ببخشد خاله جون کوچولوه دیگه یا می خدسات نازت کنه و ... سریع غائله رو می خوابونم
چنگ هم همین طور
محمدمهدی الان فقط پتو رو گاز می گیره عاشق گاز گرفتن پتوی گلبافه ولی 99 درصد یقین دارم جای دیگری رو گاز نمی گیره محل گاز گرفتن بدون اشکال رو فهمیده
مرضیه تو هم باید محل چنگ زدن و زدن بدون اشکال رو پیدا کنه

من به مرضیه عزیزم کتاب کلیدهای مشکلات خوای کودکان از انتشارات صابرین رو پیشنهاد میدم

ولی در حد اطلاعات خودم بگم که:

بچه ها توی این سن باید 12ساعت استراحت شب و1-1/5ساعت استراحت روز داشته باشن که جمعا میشه 13/5ساعت وکاملا میشه بچه رو عادت داد .

حالا ممکنه یکی شب کمتر بخوابه ولی ظهر بیشتر به صورت کلی این حداقل خواب بچه توی این سنه شایدم بعضیها بیشتر بخوابن که فکر نمیکنم بد باشه چون رفع نیاز بدنشونه .وهمشون بینهایت فعالن توی این سن.

به نظر من 2هفته ای طول بکشه ولی سعی کن توی ساعات مورد نظرت که خودت بهتر میتونی تنظیمش کنی بیدارش کنی وبخوابونیش حتی به زور.منظورم اینه که روی پات بذاری یا بغلش کنی یا شیر بدی تا بخوابه که هر بچه ای به یه نحوی تسلیم میشه.

یه پیشنهاد:

من هیچ وقت سعی نکردم خواب محمد رهام رو ببرم قبل از ساعت 11شب چون همیشه مقدور نیست اون ساعت بره توی تخت وآماده خواب شه بالاخره مهمون میاد وآأم مهمونی میره و.............

ولی در زمینه تغییر ساعت خواب موفق بودم چون پسر من ساعت 4صبح میخوابید ومن کم کم ساعتشو آوردم عقب تا الان که میزون شدهو11/30تا 12دیگه باید حتما بخوابه.واز این بابت خیلی خوشحالم.

وبرای این کار ماهها پاهام خورد شد تا جوجه رو به زور وباتکون دادن پاهام میخوابوندم ولی ارزششو داشت.

یاد اون شبها وروزایی میافتم که برای اینکه توی اون ساعتها نخوابه چه بزن وبرقصی راه می انداختم خنده ام میگیره.مجبور بودم کلی سرو صدا کنم وجاشم برام مهم نبود توی ماشین یا مهمونی .خلاصه عذابها کشیدم.هییییییییییییی ولی الان خوشحالم وشاکر خدا






درمورد سوال لیلا جونم کاملا با مرضیه هم عقیده ام.

سمانه ممنونمن
من اون کتاب رو خوندم
زیر یه سوال جواب می داد ولی الان نه
مثلا الان همه چراغا خونه باید روشن باشه چرا چون تا خاموش کنیم محمدمهدی می فهمه که وقت خوابه می زنه به گریه قبلا قشنگ مراسم داشتیم من براش شیر می ریختم می گفتم برو از باباجان خداحافظی کن می رفت و می اومد شیرو از من می گرفت و می رفتیم تو اتاق
الان حاضر نیست اون شیشه اخر شب رو هم بگیره!!!

همه کسانی که در خانه حاضرند باید خودشونو به خواب بزنن یعنی من و همسری قشنگ 2 ساعت باید خومونو به خواب بزنیم تا پسرک مطمئن شه دیگه خبری نیست و خوابیم و بعد بخوابه بگذریم از این که یه دفعه یه ساعت بعد از خواب رفتنش در اتاق باز میشه و میاد بیرون البته ما بعدش دوباره می خوابونیمش ولی این ماجرا رو ما هرشب داریم

سمانه جون در ضمن محمدمهدی شب هر ساعتی بخوابه 10 11 12 صبح 9 بیدار پس بهترین حالت اینه که 10 یا 11 بخوابه و ظهر هم با همه این مشکلات ممکنه 1 ساعت تا 1 ساعت و نیم بخوابه یعنی خوابش کلا کمه
البته من از بدو تولد با خوابش مشکل داشم مثلا حتی وقتی 2 ماهه بود بیرون از خونه نمی خوابی محال بود مادرشوهرم اینا خوابیدنشو اصلا ندیدن با این که ما هر هفته می ریم اونجا
خلاصه در مورد خوابش دل پر دردی دارم

در مورد خواب:
به نظر من تنظیم خواب بچه دو تا نکته داره:
1: شرایط خواب فراهم بشه.
همه چراغها خاموش بشه. تلفن ها کشیده بشه. تلوزیون در کار نباشه. کسی در رفت و آمد نباشه که حواس بچه پرت بشه.(مثلا در مورد آروین یه پشه میتونه از جا بلندش کنه که خوابش بپره)
نمیشه تو خونه یکی تلوزیون ببینه صداش بیاد یا صدای شیر آب بیاد یا هی یکی بیاد یکی بره بعد توقع داشته باشیم بچه بخوابه. اونم بچه های ما که تو سن بازیگوشی هستن.
من با همسرم یه اتمام حجت کردم(از بس که کاراش با صداست!) موقع خواب آروین نیم ساعت سکوت و تاریکی مطلق لازمه همین.
ما موقع خواب آروین چه روز چه شب هود گاز روشن می کنیم چون صدای بلند و یکنواختی داره اگه یه موقع صدای دزد گیر یا بوغ یا کوبیدن درب ورودی توسط همسایه های محترم بیاد دیگه شنیده نمیشه.

2: ساعت
دکتر باستان زاده تو اولین ویزیت آروین (تازه به دنیا اومده بود ) گفت هورمون رشد در بچه ها از 8 شب تا 4 صبح ترشح میشه. منم که به وزن آروین گیرررررر. همون تو گوشم موند و چون میدونستم شش ماهگی آروین باید برم سر کار و مجبورم صبح زود ببرمش خونه مامانم سعی کردم سر شب بخوابونمش تا صبح زود خودش بیدار شه. اون موقع که زمستون بود راس ساعت 8 می رفتیم تو اتاقش تا بخوابونمش. ممکن بود این 8 بشه 8.30 ولی هیچوقت 9 نشد.
اگه مهمونی بودیم یا بیرون یا هرچی باید واسه خواب آروین می اومدیم خونه .
خیلی سخت بود خیلی خیلی خیلی. گاهی می خواستم موهامو بکنم از بس شیر می خورد و نمی خوابید. ولی جواب داد. دیگه نهایت تا 9 شب طول میکشید تا بخوابه. از اونطرف هم بین 7 تا 7.15 بیدار میشد.
حتی الان که دیگه صبحها نمی برمش بازم بین 7 تا 7.15 بیدار میشه. اما خواب شبش از 8 به 9 منتقل شده چون ساعت 8 هوا هنوز روشنه و بچه هم هرچی بزرگتر میشه ساعت خوابش کم میشه.
در سکوت و تاریکی مطلق نیم ساعت طول میکشه تا بخوابه.

الان هم ما چون هر دو کارمندیم و بسیار خوابکی روزای کاری وسط هفته همون 9 هممون با هم می خوابیم. اما شبهای تعطیل یا وقتی میریم پارک ممکنه تازه 9 بیایم خونه و تا بخوابه بشه 10 .
وقتی هم بخوابه دیگه خوابیده فقط برای شیر بیدار میشه اما دیگه راه نمی افته. اونوقت میشه تلوزیونو بازم روشن کرد(بی صدا) یا تخمه و بستنی خورد یا ...!!!!!
خلاصه زندگی شیرین میشه! بدیش اینه که حتی جمعه ها هم 7.15 بیداره!

در انتها(عجب پستی شد!) : چند شب فقط نیم ساعت سکوت و تاریکی مطلق رو امتحان کنید. مطمئن باشید می خوابه.