در رابطه با تاپیک قبلیم به این نتیجه رسیدم که تو فرصت مناسبی بریم خونه مادر شوهرم و کم کم یخمون برا خواهرشوهرم آب بشه و کم کم باز رفت و آمد کنیم .اینو منطقی و آروم گفتم اما شوهرم زود عصبی میشه و میگه اگه قراره تو نیای و اون نیاد لجبازی هی پیش میاد و رفت و آمدها قطع میشه .بعدم لج میکنه و داد و بیداد میکنه .میگم من که نگفتم نمیام گفتم تو فرصت مناسب میام میگه تو کینه ای و اون خونه مادرم اومده روز مرد منو بوسیده و گفته دوست ندارم رابطه خواهر و برادریمون قطع بشه ...خب هرچی میگم با تو آشتی کرده بذار ما دو تا زنیم خودمون حل میکنیم هی میگه نه تو لجبازی 😐سریع داد و بیداد هرچی سعی دارم آرومش کنم آروم نمیشه و میخاد ب زور منو بر داره بره خونه اجیش .فقط اینو میبینه ک من باید احترام بذارم 😐چکار کنم و شما موقع عصبانیت چکار میکنید ک حرف زور نزن بهتون
مَن یه عُمره رو صورتم خَنده قاچاقه 🥀 از چی بگم برات؟انتظار داری چی از جیب من در آد؟تو هم مثل منی کم درد نداری ....درد اصلیت اینه که همدرد نداری 💔🥀
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
براشون تو هم سیاست داشته باش بلد باش چجوری خودتو دل همسرت جا کنی با خواهر شوهرت آشتی کن که د ...
آخه عزیزم من تاپیک قبل هم گفتم جریان چیه
داستان از این قراره که چند هفته پیش من و شوهرم و خواهر شوهرم و بچه هاش خونه مادر شوهرم بودن بعد خواهر شوهرم زنگ زده تک تک همه رو دعوت کرده بعد من جلوشم نمیگه تو هم بیا فلانی جان .به شوهرم گفت بیا تولد حتی یه نگاه ب من نکرد حتی نگفت بیایید .خب آدم. شأن و منزلت داره .بعدشم شوهرم زنگ زد گفت من نمیام خانوممو دعوت نکردی اونم هیچی نگفته .خب وقتی دوست نداره برم خونش چرا باید برم ؟😐خودمو دعوت کنم زشت نیست آخه ؟خود تو باشی نمیری فدات شم
مَن یه عُمره رو صورتم خَنده قاچاقه 🥀 از چی بگم برات؟انتظار داری چی از جیب من در آد؟تو هم مثل منی کم درد نداری ....درد اصلیت اینه که همدرد نداری 💔🥀
آهان پس داستان اینجوریه... به شوهرت بگو تو برو اگه پرسید کو خانمت بگه یکم کار داشته نتونسته بیاد&nb ...
بخدا خیلی هم با سیاسته دعوا را راه میندازه بعدم میره شوهرم و بوس میکنه میگه نمبخام رابطه خواهر برادری نون بهم میخوره .دو بار دیگه هم اینکار و کرده .منظورش اینه که زن تو رابطه ما رو بهم میزنه در صورتی ک اصلا اینطور نیست و من حتی تو بدترین حالت و ناراحتی هم احترامشونو دارم و رفتم خونشون .با این خرفاشون شوهرمو پر میکنند و شیرش میکنند علیه من .که بیاد دعوا درست کنه
مَن یه عُمره رو صورتم خَنده قاچاقه 🥀 از چی بگم برات؟انتظار داری چی از جیب من در آد؟تو هم مثل منی کم درد نداری ....درد اصلیت اینه که همدرد نداری 💔🥀